Thursday, August 27, 2009

قرمزته يا آبي ته؟

شنيدم در زمان خسرو پرويز

گرفتند آدمي را توي تبريز

به جرم نقض قانون اساسي

و بعض گفتمان هاي سياسي

ولي آن مرد دور انديش، از پيش

قراري را نهاده با زن خويش

که از زندان اگر آمد زماني

به نام من پيامي يا نشاني

اگر خودکار آبي بود متنش

بدان باشد درست و بي غل و غش

اگر با رنگ قرمز بود خودکار

بدان باشد تمام از روي اجبار

تمامش از فشار بازجويي ست

سراپايش دروغ و ياوه گويي ست

گذشت و روزي آمد نامه از مرد

گرفت آن نامه را بانوي پر درد

گشود و ديد با هالو مآبي

نوشته شوهرش با خط آبي:

عزيزم، عشق من ، حالت چطور است؟

بگو بي بنده احوالت چطور است؟

اگر از ما بپرسي، خوب بشنو

ملالي نيست غير از دوري تو

من اين جا راحتم، کيفور کيفور

بساط عيش و عشرت جور وا جور

در اين جا سينما و باشگاه است

غذا، آجيل، ميوه رو به راه است

کتک با چوب يا شلاق و باطوم

تماما شايعاتي هست موهوم

هر آن کس گويد اين جا چوب دار است

بدان اين هم دروغي شاخدار است

در اين جا استرس جايي ندارد

درفش و داغ معنايي ندارد

کجا تفتيش هاي اعتقادي ست؟

کجا سلول هاي انفرادي ست؟

همه اين جا رفيق و دوست هستيم

چو گردو داخل يک پوست هستيم

در اين جا بازجو اصلن نداريم

شکنجه ، اعتراف، عمرن نداريم

به جاي آن اتاق فکر داريم

روش هاي بديع و بکر داريم

عزيزم، حال من خوب است اين جا

گذشت عمر، مطلوب است اين جا

کسي را هيچ کاري با کسي نيست

نشاني از غم و دلواپسي نيست

همه چيزش تمامن بيست اين جا

فقط خود کار قرمز نيست اين جا

ميراث ملي در منطقه نوروز
دختران تاجيکستاني به اين صورت نوروز را اعلام ميکنند
«ميراث ملي» عنوان دلكش و جالبي است كه به نام آن در 212 سال گذشته در سراسر جهان كانونها، انجمن ها و گردهمايي هاي بسيار و روزافزون بوجود آمده و از نيمه قرن بيستم، «يونسكو» مامور حمايت جهاني از اين انديشه و فعاليت شده است. زمان ايجاد نخستين كانون و انجمن از اين دست روشن نيست و آنچه را كه مي دانيم، تا آگوست 1804 سران كشورها، شاهزادگان و اعيان هركشور و ملت با هدف تحكيم و همبستگي هاي ملي؛ موسس و حامي اين كانونها بودند كه معروفترينشان اردشير پاپكان است و همچنين شاه اسماعيل ساماني و .... در آگوست (ماه اوت) 1804 و در پاريس، مدرسان تاريخ چنين كانوني را تشكيل داده بودند. در وطن ما هم در دهه 1340 مدرسان تاريخ «انجمن تاريخ» تاسيس كردند، ماهنامه اي به نام «زمين و زمان» منتشر مي ساختند، جلسات منظم و مراسم برگزار مي كردند و .... يكي از كارهاي اين كانونها انتشار اخبار و فعاليت هاي مربوط است كه مورد استفاده رسانه ها قرار مي گيرد و دنبال مي شود. خبر تازه از اين دست تلاش براي تحكيم همبستگي مردمي است كه «نوروز» از هزاران سال پيش، روز ملي آنان بوده است و در قرن بيستم قدرتي همچون كرملين در طول هفت دهه نتوانست شعله آن را خاموش كند.
26 آگوست 2008 دومين نشست سه روزه نمايندگان كشورهاي "منطقه نوروز" در شهر تهران آغاز بکار کرد.
در این زمینه چند استاد تاريخ نظرات خودرا مطرح داشته و نشست عمومي «منطقه نوروز= جامعه نوروز» را پديده اي تازه در جهان براي تجديد دوستي ها و نزديك شدن دوباره خويشاوندان خوانده و نوعي «ناسيوناليسم» مسالمت آميز دانسته اند كه چون بهره برداري سياسي از آن مورد نظر نيست؛ پايدار خواهد ماند، جهانی خواهد شد و به گسترش فرهنگ، ادبيات، يگانگي، آميزش و مهر و محبت خواهد انجاميد.
معدودي از روزهاي ملي ريشه در تاريخ دارند و هزاران ساله هستند از قبيل نوروز، مهرگان و ... و مابقي قراردادي و جوانند حتي روز تبديل سال ميلادي (ژانويه).
ايران، تاجيكستان، افغانستان، پاكستان، تركيه، جمهوري آذربايجان، ازبكستان، قرقيزستان، مناطق كردنشين خارج از ايران، ازبكستان، برخي از ايالات هند در «منطقه نوروز» واقع اند که جوامع ایرانی تبار عراق و امارات عربی خلیج فارس را هم باید گوشه هایی از آن دانست. اتباع برون مرزي اين كشورها كه قبلا امپراتوري وسيع و قدرتمندي به نام «پرشيا» را تشكيل مي دانند در هرجا كه باشند «نوروز» را گرامي می دارند و كشورهاي محل اقامت آنان و ازجمله ايالات متحده آمريكا «نوروز» را برسميت مي شناسند و براي وابستگان آن تعطيل عمومي مي دانند و رعايت مي كنند. ساكنان مناطق جنوبي روسيه كه مهاجران ايراني تبار قرون قديم هستند و ملل ژرمن (آلماني نژاد) نيز به نوروز و نوروزيان علاقه فراوان دارند زيرا كه همگان از يك تبار و آريايي هستند.
به نظر اين مورخان، دوستي موجود ميان ساکنان كشورهاي منطقه نوروز (پرشياي باستان) در دو سه دهه اخير، دست كم در يك قرن گذشته (قرن بیستم میلادی) بي سابقه بوده زيرا كه پايه معنوي و فرهنگي دارد و مي رود كه ميان آنها به لغو ويزاي رفت و آمد، مبادلات علمي و تسهيلات كار، تحصيل، ازدواج و ... بيانجامد.


www.iranianshistoryonthisday.com