Monday, August 30, 2010

انفجار بمب در جلسه شوراي امنيت کشور: قتل باهنر و رجايي و آغاز دوره ای نوین ـ فرضیه پروفسوز دیویدسون
رجائي ------------- باهنر

هشتم شهريور (سي ام آگوست) سالروز قتل محمدجواد باهنر سومين نخست وزير جمهوري اسلامي در انفجار عمدي دفتر نخست وزيري است كه در سال 1360 هجري خورشيدي (1981 میلادی) اتفاق افتاد. باهنر نخستين كرماني بوده است كه در طول تاريخ ايران تا مقام رياست دولت بالا رفته بود. در اين رويداد، علاوه بر باهنر، چند تن ديگر از جمله محمدعلي رجايي رئيس جمهور وقت جان سپردند. انفجار، اندكي پس از آغاز جلسه شوراي امنيت كشور روي داده بود. طبق گزارش هاي منتشره، رجايي در آغاز جلسه گفته بود كه از آن پس رياست جلسات شوراي امنيت كشور را به جاي او، محمدجواد باهنر نخست وزير برعهده خواهد داشت. گزارش ها حكايت داشتتند كه مواد منفجره در يك كيف قرار داده شده بود كه به صورت بمب ساعتي عمل كرد. ازآنجاكه مسئول حراست نخست وزيري (مسئول ضبط مذاكرات جلسه و گزارش هاي مطرح شده در آن) اندكي پيش از انفجار، به طور غير منتظره از جلسه و ساختمان نخست وزيري خارج شده بود و ديگر اثري از او به دست نيامده است، انگشت اتهام به سوي وی اشاره شده است. گفته شده است كه كيف حاوي مواد منفحره نيز متعلق به او بود. وي با آن كيف و يک دستگاه ضبط صوت بزرگ به اطاق جلسه رفته بود.
محمدجواد باهنر كه از فعالان انقلاب سال 1357 بود هنگام فوت 44 ساله بود. وي پيش از انقلاب از مدرّسان و مولّفان فقه و شرعيات اسلامي در وزارت فرهنگ (بعدا آموزش و پرورش) كشور بود.
قبل از انفجار نخست وزيري، چند اقدام از اين دست در تهران برضد مقامات جمهوري اسلامي صورت گرفته بود از جمله انفجار در جلسه سران حزب جمهوري اسلامي و نيز انفجاري که منجر به مجروح شدن آيت الله خامنه اي شده بود. مقامات جمهوري اسلامي اين سه انفجار را کار عوامل يک گروه دانسته اند.
جلد يک کتاب ديويدسون با عکس او

دونالد دیویدسون (1917 ـ 2003) فیلسوف آمریکایی و استاد وقت دانشگاه کالیفرنیا (شاخه برکلی) همان زمان، وقوع این رویدادهای تهران را آغاز دوره ای نوین در نظام اسلامی ایران خوانده و گفته بود که با این رویدادها، گروههای سیاسی فعال در انقلاب 1978 ـ 1979 ایران (1357 هجری) و عمدا چپگرا حذف می شوند که طرد آنها از نوامبر 1979 (تصرّف سفارت آمریکا) با رفتن مهدی بازرگان آغاز شده است. وی پیش بینی کرده بود که انقلاب ایران در همان چارچوب حکومت فائقه ولی فقیه مراحل دیگری را طی خواهد کرد از جمله انتقال تدریجی اختیارات اجرایی، نخست به روحانیون شیعه، سپس به برجستگان میلیشیای پاسدار انقلاب (سپاه و بسیج) و آنگاه یک و یا چند ژنرال انقلاب پیرو ولایت فقیه و مورد تایید این مرجع شیعه؛ درست به همانصورت که در انقلاب فرانسه مشاهده شد. ژنرالها عموما احساسات ناسیونالیستی دارند و خواهان اقتدار وطن و حاکمیت ملی هستند و اینها همین چیزهایی است که ایرانیان طالب آن هستند. در ایران، کسی نیست که نگوید: چرا وطن مارا تجزیه کردند؟ و تنها یک ژنرال انقلاب است که می تواند به این سوال پاسخ گوید (به همانگونه که ژنرال ناپلئون بناپارت در فرانسه داد).
دیویدسون در دسامبر 1991 در مورد فروپاشی شوروی (شکست انقلاب اکتبر 1917) ضمن اشاره به همان فرمول خود گفته بود: اگر پس از مرگ برژنف، یک ژنرال برسر کار آمده بود این فروپاشی که نظم جهانی را برهم زد و نتایج نهایی اش نامعلوم است روی نمی داد.
دیوید سون رسالات متعدد درباره فلسفه تفّکر، طبیعت مغز و ... منتشر ساخته و مولف «قدرت و اختیارات ـ حتی چندروزه ـ ماهیت بشر را تغییر می دهد» و صاحب فرضیه عمل (اکشن تئوری) است

http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp