Friday, September 11, 2009

جنگ هرمزدگان و روي کار آمدن دودمان ساسانيان - اشاره اي به ريشه کياني هاي پاکستان
مجسمه اردشير پاپکان

پاره اي از مورخان، يازدهم سپتامبر سال 226 ميلادي (شهريور ماه) را سالروز جنگ هرمزدگان (نزديكان بهبهان) ذكر كرده اند و از آن به نام جنگ داخلي ايرانيان نام برده اند. در اين جنگ اردشير پاپكان حاكم پارس بر اردوان پنجم شاه اشكاني غلبه كرد كه با كشته شدن وي حكومت 476 ساله اشكانيان پايان يافت. اردشير برغم علاقه اي كه به کرمان داشت و پيش بيني مي شد كه اين شهر را مركز حكومت خود قرار دهد، پايتخت را از تيسفون (كنار دجله و 35 کيلومتري جنوب بغداد امروز) منتقل نكرد. ساسانيان در طول حكومت چهار قرني خود مانع از ورود نژاد نيمه زرد از آسياي مركزي به قلمرو ايران در "فرارود" شدند؛ آنان كوشش داشتند كه اختلاط نژاد در ايران صورت نگيرد. به علاوه، امكان ندادند كه حكومت روم در آسيا پيشروي كند. آئين زرتشت را دين رسمي ايرانيان قرار دادند و روميان را وادار كردند كه پيروان آن را در قلمرو خود مخصوصا در بالكان تحمل كنند. ساسانيان كه اردشير سر سلسله آنانست پايه گذار يك ناسيوناليسم افراطي در ايران بوده اند.
ژنرال کياني فرمانده ارتش پاکستان

دولت ساسانيان ايران که علاقه مند به متحد کردن اقوام ايراني ساکن در شرق کشور در زير يک پرچم بود شماري از اصيلزادگان پارس را به همراه افراد خانواده با سپاهي روانه آن سوي رود سند کرد و به نوشته "راي زاده دونيچند بالي" در کتاب خود "تاريخ گاکهر تاليف سال 1725"، اين ساسانيان در قسمتي از پنجاب امروز که به راولپندي ختم مي شود استقرار يافتند و نام خانوادگي "کياني" و "کي" بر خود نهادند که در آن زمان عنوان بزرگي بود و تنها شاهزادگان پارس مي توانستند بر خود بگذارند. آنان به پيشه سپاهيگري ادامه دادند و برخي از بهترين افسران ساساني از ميان آنان برخاسته بودند. پس از فروپاشي امپراتوري ساساني، اين کيانيان که به اصالت پارسي خود مباهات مي کردند در گوشه اي از پنجاب يک دولت محلي تشکيل دادند که درجريان لشکر کشي دوم محمود غزنوي به هند در سال 1008 ميلادي با او (که به ادبيات و شعر پارسي علاقه ويژه داشت) متحد شدند و به تدريج به اسلام گرويدند. در زمان معاصر، ژنرال اشفاق پرويز کياني رئيس ستاد ارتش پاکستان از همين کيانيان است.
اواخر دوران دودمان ساسانيان كه كشور دچار گسترش شكاف طبقاتي شده بود، مزدك مسلك سوسياليستي خود را مطرح كرد كه در آغاز كار مورد توجه قرار گرفته بود.

كشف سازمان نظامي حزب توده و دستگير شدن بيش از يکصد افسر
يازدهم سپتامبر سال 1954 (20 شهريور 1333) فرمانداري نظامي تهران اعلام كرد كه سازمان نظامي حزب توده ايران را كشف كرده، اعضاي آن در ارتش، ژاندارمري و شهرباني شناخته شده اند و دستگيري آنان ادامه دارد. فرمانداري نظامي به دليل ادامه بازپرسي از دستگير شدگان كه اشاره كرده بود دهها نفرند توضيح بيشتري در اين باره نداده بود. كشف اين سازمان يك سال و چند روز پس از كودتاي 28 امرداد 1332 صورت گرفت و هنوز اين معما لاينحل باقي مانده است كه چرا حزب کمونيست توده با اين سازمان نيرومند نظامي و تشكيلات وسيع خود نتوانسته بود كودتاي 28 امرداد را درهم شكند.
شمار افسران دستگير شده بعدا از يكصد تن هم تجاوز كرد كه عده اي از آنان اعدام و بقيه به زندان طولاني محكوم شدند و گروهي هم كه به صورت هوادار بودند اخراج و در اختيار وزارت كار گذارده شدند. از همين زمان حزب توده بيش از گذشته زيرزميني شد.
سه دهه بعد (اوايل دهه 1980) هم "مک فارلين" مشاور ويژه ريگن رئيس جمهوري وقت آمريکا در امور امنيت ملي با دادن اطلاعات نادرست به جمهوري اسلامي که شوروي نيروي عظيمي را در قفقاز براي تصرف ايران و سپردن حکومت آن به حزب توده مستقر ساخته و سازمان نظامي اين حزب بارديگر فعال شده و به شوروي اطلاعات محرمانه مي دهد باعث شد که حزب توده توسط مقامات تهران قلع و قمع شود.