سخنان ایت الله خمینی
در انتقاد به عملکرد سپاه و بسیج
در انتقاد به عملکرد سپاه و بسیج
به نقل از سایت تابناک
حضرت امام (ره)، سی سال پیش در چنین روزی در جمع فرماندهان سپاه پاسداران سخنان مهمی را درباره مراقبت سران نظام، از حیثیت اسلام و جمهوری اسلامی بیان داشتند که توجه به این بیانات در روزهای اخیر بسیار ضروری و آموزنده به نظر می رسد.
به گزارش «تابناک»، حضرت امام(ره)، این سخنرانی را در روز 26 آذرماه سال 1358 به علت سوء استفاده برخی افراد از نام سپاه پاسداران و کمیته های انقلاب و دست اندازی این افراد به زندگی و اموال مردم، ایراد کردهاند.
حضرت امام (ره) در آغاز بیاناتشان در مورد خودسری برخی از افراد منتسب به تشکلهای انقلابی میفرمایند:
«من حقيقتاً نگران هستم. من نگران اسلام هستم. ما اسلام را از چنگ محمد رضا در آورديم. و من خوف اين را دارم كه اسلام به چنگ ما مبتلا شده باشد، به طورى كه ما هم مثل او يا بدتر از او بر سر اسلام بياوريم. اين نگرانى هست و زياد است. آدمهاى جاهلى هستند كه به خيال خودشان خدمت مىكنند براى اسلام، خدمت مىكنند، لكن سر خود كارهايى مىكنند كه ضرر به حيثيت اسلام مىخورد. از همه اطراف به ما فشار آمده است. از اصفهان مفصل نوشتهاند.... هر كس يك چيزى دارد به اسم سرمايه دارى مىريزند و مىگيرند، و اصلًا موازين تو كار نيست. همان طورى كه در رژيم سابق بدون ميزان اسلامى و شرعى عمل مىكردند، حالا هم بدون ميزان شرعى و عقلى عمل مىكنند، و اين تأسف بسيار دارد.
تأسف اينكه اين نهضت به دست خود ما نهضت اسلامى نباشد. اسلاميتش را از دست بدهد. انقلاب كرديم و هر كارى دلمان مىخواهد مىكنيم. حجتشان همين است. از هر كه بپرسى چرا اين طور؟ مىگويد انقلاب كرديم.
انقلاب كرديم. مال مردم را، مىرويم، مىريزيم منزل مردم اموالشان را مىگيرند به اندازهاى كه زن و بچهشان روى زمينمىنشينند. حجتشان اين است كه انقلاب كردهايم. زمينهاى مردم را مىگيرند، نمىگذارند كشت بشود. يا مىگيرند مىدهند دست يكى ديگر. حجتشان اين است كه انقلاب كرديم. اشخاصى مىريزند تو خانههاى مردم، بدون اينكه يك مجوز شرعى، يك مجوز قانونى داشته باشند، حجتشان اين است كه انقلاب كرديم. معنى اين [حركت] اين است كه اسلام اين طور مىگويد. انقلاب كردهايم، يعنى حالا جمهورى اسلامى داريم، و طريقه اسلام اين است كه موازين و جهاتى كه هست ديگر تمام ديوارها بريزد، و تمام موازين از بين برود.»
حضرت امام (ره) پس از این بیانات به آسیب شناسی انقلاب پرداختهاند و دو آفت بزرگ انقلاب اسلامی را به ویژه برای مسئولین وقت باز می شمارند. ایشان می فرمایند :
«كارهاى كمونيستها را مىكنند به اسم اسلام. كارهاى ماركسيستها را مىكنند به اسم اسلام. حرفهاى آنها را مىزنند به اسم اسلام. و اين نهضت از داخل دارد مىپوسد. مثل يك خربزهاى كه از بيرون شما آب به آن مىدهيد، به آن توجه مىكنيد، يك وقت كه مىخواهيد بچينيد مىبينيد از باطن خراب شده. شما در ظاهر هى خدمت كنيد، هى چى بكنيد، يك وقت ببينيد كه نهضت شما كرمزده است. از باطن خراب شده است. آنهايى كه به اسم اسلام مشغول شدهاند به تبليغات، و به اسم اسلام مشغول شدهاند به اعمال سر خودى؛ اينها كرمهايى هستند كه باطن اين نهضت را به فساد خواهند كشيد. و من نمىدانم بايد چه بكنيم. اين يك قدرت مركزى مىخواهد. يك قدرت اجرايى مىخواهد كه اين اشخاص هر جا يك شلوغى كردند، اينها را بگيرند و محاكمهشان كنند، و جزايى اگر دارند به آنها بدهند. سر خود همين طورى يك دستهاى، هر كس در هر جا، يك تفنگى داشته دست خودش گرفته، و به اسم «كميته» و به اسم «پاسدار» و به اسم [بسيج]، هر كه هر چه دلش مىخواهد، هر كارى دلش مىخواهد مىكند. با هر كه بد است مىريزند منزلش [بازرسى] مىكنند. با هر كه يك غرضى دارند مىريزند منزلش. خانهاش را [غارت] مىكنند. و اين يك خطر بزرگى است كه براى اسلام در زمان ما پيش آمده، و شايد خطرش بيشتر از خطرى باشد كه اسلام از رژيم سابق داشت. تمام ضوابط را به هم ريختهاند. هر چه ضابطه اسلامى باشد عمل به آن نمىشود. به اسم اسلام، اسلام را دارند از بين مىبرند. اشخاصى نفوذ كردهاند در همه جا. به اسم اسلام، اسلام را مىپوسانند.اسلام را مىكوبند.»
حضرت امام (ره) در ادامه از اعمالی که جاهلانه به نام اسلام انجام میشود، گلایه میکنند و اینگونه ادامه میدهند:
«و بايد آنهايى كه به اسلام اعتقاد دارند به داد اسلام برسند. آنهايى كه مىخواهند اسلام در اين مملكت حكومت كند بايد به داد اسلام برسند. يك دسته جواناند. مطلع نيستند از مسائل. جاهل متنسك از آنهايى است كه پيغمبر فرموده است كه: دو طايفه هستند كه كمر مرا مىشكنند: يكيشان عالم متهتك است، يكيشان جاهل متنسك است. جاهل مقدس مآب كمر پيغمبر را مىشكند. جاهلى كه نداند قانون اسلام چيست و پيش خود به اسم اسلام برود به خيال خودش خدمت مىكند. اين از آنهايى است كه پيغمبر فرموده است كه كمر مرا مىشكند. «قَصَم ظهرى الرجلان؛ عالم متهتك و جاهل متنسك فكرى بكنيد شما آقايانى كه در رأس سپاهيان واقع شدهايد! آقايان ديگر هم كه در رأس دادگاهها واقع شدهاند، در رأس كميتهها واقع شدهاند، براى اسلام يك فكرى بكنيد! اگر بخواهيد اين طور باشد چندى نمىگذرد كه از اين اسلام و از اين نهضت و از اين بساط، مردم روگردان مىشوند.
چرا بايد اين طور بشود. چرا بايد ضوابط نباشد؟ اسلام ضوابط دارد. اسلام هرج و مرج نيست كه هر كه هر كارى بخواهد بكند. اسلام قوانين دارد. روى قوانين بايد عمل بشود.
آنها نه قوانين اسلام را عمل مىكنند. و نه قوانين دولت را عمل مىكنند و هر چه، هر كه هر كارى مىخواهد مىكند. هر كه بدون اينكه اعتنايى بكنند، به رئوسشان اعتنايى بكنند، به رؤسايشان احترامى بكنند، احترامى به اسلام بكنند، بدون ضوابط، بدونجهت، اسباب اين مىشوند كه مردم بگويند كه معلوم مىشود كه قضيه قضيه اسلام نيست. قضيه قضيه كمونيستى است. حتى يكى از مراجع اينجا به من گفت مگر كمونيستى است حالا! بايد اين طور ما باشيم. وضع پاسدارهايى كه مىگوييد ما براى اسلام خدمت مىكنيم، بايد تحت تأثير كمونيستها واقع بشوند و همان كارهايى كه كمونيست مىكنند، بكنند؟ نمىدانند اينها.مىخواهند كه اسلام را بشكنند در ايران، تا اينكه يك وقت خداى نخواسته با يك كودتايى اينجا برگردد به يك حالى بدتر از حال سابق. نمىدانند اين را. علاقه ندارند واقعاً به اسلام. نمىتوانم من بگويم كه پاسبانى كه دارد خدمت مىكند و شب و روز خدمت مىكند علاقه ندارد. علاقه دارد، ملتفت نيست كه دارد چه مىكند. يا دادگاهى كه مىخواهد خدمت بكند، علاقه هم دارد. يا كميتهاى كه مىخواهد خدمت بكند، علاقه دارد. لكن راه را درست نمىداند. ضوابط درست معلوم نشده پيششان. خيال مىكنند هر كه هر طورى دلش خواست عمل بكند. به مجرد اينكه انقلاب شد ديگر من هم بايد پا بشوم هر كارى دلم مىخواهد بكنم. انقلاب شده. يعنى انقلاب شده، از يك رژيم ظالم به يك رژيم عدالت
رژيم عدالت معنايش اين نيست كه هر كه هر طورى دلش مىخواهد عمل كند. يك قواعدى در اسلام بايد باشد. بايد قوانين اسلام باشد. نه بريزند مردم، زنها را، زن و بچه مردم را بيرون كنند از منزلشان. با اينكه من اين را، شايد ده دفعه گفته باشم كه بر فرض اينكه يك نفرى جانى باشد، مستحق قتل باشد، تمام اموالش بايد مصادره بشود. لكن زن و بچهاش كه نبايد گرسنه بمانند. خوب، به اندازه زن و بچهاش بايد برايشان بگذارند.
مابقىاش را ببرند. مع ذلك كراراً براى من نوشتهاند، گفتهاند كه فلانى بيخود اموالش را گرفتهاند. حالا بيخودش را من نمىدانم. اما آمدهاند فرش از زير پاى ما كشيدهاند، و ما را از منزلمان بيرون كردهاند، و چه كردهاند، و ما ماندهايم همين طورى. آخر اين را عقل مىپسندد؟ شرع مىپسندد؟ انسانيت مىپسندد كه ما يك همچه كارى سر مردم درآوريم.»
در پایان حضرت امام (ره) دعوت می کند تا عقلای قوم به تدبیر امور کشور بپردازند:
«بايد چه بكنيم آقا! خوب فكرى بنشينيد بكنيد. بياييد تهران جمع بشويد همهتان.سران قوم بنشينيد. فرض كنيد، شما در رأس پاسداران هستيد شما آقايان. آنها هم كه در رأس كميته هستند. آنها هم كه در رأس چيزهاى ديگر هستند. بنشينند با هم شور كنيد.صحبت كنيد. يك ضوابط درست كنيد. ضوابط را منتشر كنيد. ... اما مسأله اين است كه بايد همه جا قوانين اسلام باشد. اگر بنا باشد كه هر جا آدم برود مىبيند كه [دائماً] مردم دارند شكايت مىكنند. زن و بچه مردم مىآيند گريه مىكنند. مىآيند [التماس] مىكنند. من هم خسته دارم مىشوم. خدا مىداند كه من در آن رژيم سابق هيچ وقت از هيچ چيز خسته نمىشدم، هر فشارى مىآوردند بر من خسته نمىشدم، حالا دارم از خودمان خسته مىشوم. آخر چرا بايد اين طور باشد.
يك فكرى بكنيد. اگر دير بجنبيد اسلام را در خطر تضييع و رفتن آبرويش قرار دادهايد. مسئوليم همه ما. هر كارى از من برآيد مىكنم. هر كارى هم از شما [مىآيد] بايد بكنيد، هر كدام از آقايان بايد بكنند. هر كار هم از شوراى انقلاب است بايد بكنند. هر فردى كه بر خلاف موازين اسلام دارد عمل مىكند بزنند توى سرش. بيرونش كنند. هر فردى كه دارد دعوت به كمونيستى مىكند به خيال خودش كه براى خدمت به اسلام، خوب بيرونش كنند از آن محل. اينكه معنى ندارد كه ما بنشينيم و هر كه هر كارى دلش مىخواهد بكند، و هر كه هر غلطى مىخواهد بكند، و ما هم بنشينيم همين طور تماشاگر مسأله باشيم.
من ميل ندارم كه هى شدت عمل، و هى فشار، و هى دعوا و داد و قال. من ميل دارم باآرامش همه چيزها محقق بشود. با آرامش امور، امور تحقق پيدا كند. اين تصفيهاى كه مىگويند در ادارات داريم، تصفيه اين است اشخاصى كه دارند بر خلاف اسلام، بر خلاف موازين اسلام دارند پخش مىكنند حرفهايشان را، تصفيه اين است كه اينها را خارج كنند. در هر صورت اين يك وظيفهاى است براى همه شما آقايان. فقط من مسلمان نيستم كه شما هم مسلمانيد. يعنى وظيفهاى است براى شما كه فردا مىگيرند. شما را خدا مىگيرد، شما را، شمايى كه يك عدهاى از پاسبانها در تحت نظرتان بود. آقايى كه يك عدهاى از پاسبانها در نظرِتان بود، در تحت سيطرهتان بود، اين كار را كردند. شما مسئوليد. فردا حساب هست آقا در كار. همين طورى كه نيست، حساب در كار است.
اگر از اين جا هم نمىترسيد از آنجا بترسيد. من هر كارى دلم مىخواهد بكنم، آقا هم هر كارى دلش مىخواهد، شما هم هر كارى، پاسبانها هم اعتنا نكنند، به شما پاسدارها هم اعتنا نكنند، شما هم ساكت بنشينيد، نه آقا، اين طور نيست، تصفيه كنيد. برويد الآن در تهران بنشينيد. اجتماعى درست كنيد. همهتان با هم، شوراى انقلاب، شماها، ديگران، آنهايى كه در رأس امور هستند، يك نقشهاى درست كنيد. يك ضوابطى درست كنيد.روی آن ضوابط عمل بشود....خوب، تعبير ايشان اين است كه دارند اطراف مشغولاند به غارت كردن مردم. خوب، يك وقتى يك ملايى اين معنا را مىگويد. خوب بعد هم ديگران مىگويند. بعد هم ديگران مىگويند. در هر صورت برسيد به داد اسلام. به دست ما خراب نشود اسلام. اگر يك وقت به دست دشمنهاى ما مىشد ما مسئول نبوديم. اگر حالايى كه به دست ما رسيده، به دست ما خراب بشود اسلام، ما مسئولش هستيم.
شوراى انقلاب، شما، آنها، همه، مسئوليد پيش خدا. همين طورى هى بنشينيم ما هم و تماشا كنيم كه هر جا هر چى مىشود. نبايد بنشينيم تماشا كنيم. بايد بنشينيد، يك اجتماعى بكنيد. با هم قرارى بدهيد. يك ضوابطى درست كنيد و بعد هم شماهايى كه پاسدارها دستتان است عمل كنيد. پاسدار اگر يك پاسدارى غلطى كرد بيرونش كنيد. تحويل دادگاهش بدهيد. نگذاريد هرج و مرج بشود. يكى دو تا مىشود، دو تا ده تا مىشود، بعد از دست شما هم خارج مىشود. انشاءاللَّه خداوند خودش اصلاح كند امور را و ما را از دست خودمان نجات بدهد. من از دست خودمان «سعدى از دست خويشتن فرياد» از دست خودمان فرياد هست.»