Thursday, September 24, 2009

گذشتن ارتش ايران از بسفور و پيشروي به سوي دانوب
24 سپتامبر سال 514 پيش از ميلاد چند واحد از يک سپاه ارتش ايران از منطقه اي در مجاورت تنگه بسفور (Bosphorus) كه دو قاره آسيا و اروپا را از هم جدا مي كند – در محلي كه قرنها بعد شهر قسطنطنيه (استانبول) ساخته و اواخر دهه 1960 پلي كه رفت و آمد زميني ميان اروپا و آسيا تامين كند، زده شده است – گذشتند تا به همراه واحدهاي ديگر سپاه که قرار بود از نقطه اي پايين تر، از درياي مرمره بگذرند به پيشروي خود به سوي منطقه دانوب ادامه دهند و «سيتي ها Scythians » را از اطراف اين رود و جنوب سرزميني كه امروز اوكراين خوانده مي شود دور سازند و به سمت اروپاي شمالغربي (اسكانديناوي) برانند. ژنرال بغابيش فرماندهي کل اين سپاه را بر عهده داشت که سه ماه بعد از درياي مرمره گذشت.
سيتي ها يا سكاها، آرين هايي بودند كه دسته اي از آنان پيشتر، به گونه اي مسالمت آميز از آسياي ميانه به جنوب مهاجرت كرده و در منطقه وسيعي كه به نام آنان سيستان، و يا سكستان ناميده مي شود اسكان يافته بودند، ولي گروه هاي ديگر اين قوم كه با ايرانيان از يك ريشه اند در ناحيه وسيعي از شمال آسياي ميانه تا جنوب روسيه و منطقه دانوب استقرار يافته و گاهي هم متعرض قلمرو ايران مخصوصا در آناتولي (تركيه امروز)، سوريه، فينيقيه (لبنان و قسمت ساحلي سوريه) و فلسطين بودند.
داريوش بزرگ

اين لشكر كشي ايران به اروپا كه به تصميم داريوش بزرگ انجام شد از رويدادهاي مهم جهان باستان است. سپاه اعزامي ايران در ژوئيه سال بعد (513 پيش از ميلاد) در داکيه (روماني امروز) پيروز شد و ماموريت خود را به انجام رسانيد (به رويدادهاي 13 ژوئيه مراجعه شود).
داريوش بزرگ هنگامي تصميم به لشكر كشي به اروپا گرفت كه اطلاع يافت سيتي ها قصد ورود به قلمرو ايران در آناتولي و از آنجا به شرق مديترانه را دارند. ارتش ايران پيش از حمله به دانوب، سيتي ها را از قفقاز و اطراف درياي مازندران فراري داده بود.
ارتش ايران در حمله به منطقه دانوب و عبور از اين رود به مسئله سيتي ها پايان داد و آنان مجبور شدند كه منطقه اي از جنوب روسيه، اوكراين تا اسكانديناوي را مسكن دائمي خود قرار دهند و حركت دائمي از گوشه اي به گوشه ديگر را دست كم به صورت سابق را رها كنند و جذب مردم بومي محل شوند.
بايد توجه داشت كه سيتي هاي آريايي با طوايف آريايي ديگر كه در آلمان و اسكانديناوي و هلند و شمالغربي فرانسه مستقر شده بودند و بعدا دو طايفه انگلز و ساكسون از آنان در انگلستان مركزي استقرار يافتند فرق دارند، ولي نژاد و ريشه زبان همه آنان از جمله پارسي يكي است.
همچنين بايد دانست كه درياچه شمال ايران، درياي گرگان و درياي مازندران خوانده مي شده است و جغرافيون يونان قديم به دليل استقرار طايفه ايراني كاسپين در جنوب غربي اين درياچه آن را كاسپيان، اسمي كه بين المللي شده است نوشتند. قوم خزر كه گروهي از آن دين يهود را پذيرفتند بعدا در قسمتهايي از سواحل بالايي درياچه مازندران و مناطق شرقي و مرکزي اروپا به ويژه سرزمين هاي بالتيک مستقر شدند. منطقه كاسپي ها در ايران باستان، گيلان و قزوين و نواحي غربي و جنوبي اين دو منطقه بود. قزوين از نام كاسپي ها گرفته شده و به تدريج از كسپين به كزبين و قزوين تغيير ساختار كلمه و تلفظ داده است. پس از تاسيس سازمان هواشناسي ايران در نيمه اول دهه 1330، دكتر محمد حسن گنجي جغرافي دان معروف وطن ما و بنيادگذار اين سازمان به رسانه ها توصيه اكيد كرده بود كه هنگام انتشار گزارش پيش بيني وضعيت هوا بايد اين درياچه را تنها، درياي مازندران ذكر كنند كه پس از انقلاب سال 1357 خورشيدي ، خزر نوشتن درياي مازندران بار ديگر رواج يافت.

اوج مدنيت: روزي كه دولت ايران به دشمن شماره يك خود پناهندگي داد
Themistocles
دولت هخامنشي ايران با دادن پناهندگي به تميستوكلس Themistoclesدشمن شمار يك خود، يادگار پسنديده اي از ايرانيان براي نسلهاي بشر باقي گذارده كه 25 قرن به عنوان اوج مدنيت و رعايت احوال و شئون انسانها مورد احترام است. اين پناهندگي پر سر و صدا كه توسيديدسThucydides، ديودوروسDiodorus و پلوتاركPlutarch آن را براي نسلهاي بشري بعد از خود شرح داده اند فصلي آموزنده از تاريخ عمومي را تشكيل مي دهد. تميستوكلس يك انديشمند، دمكراسي دوست، دولتمرد، و نظامي (استراتژ) يوناني بود كه در اين زمينه ها اندرزهاي بسيار از وي به جاي مانده كه بكار بسته مي شوند. تميستوكلس بود كه در زمان اقتدارخود، با گوشزد كردن خطر گسترشگري ايرانيان به آتني ها، سطح استخراج معادن نقره يونان را چند برابر كرد و با درآمد اضافي براي وطن 200 كشتي سه رديف پاروزن Trireme (ترايريم = تريرم) ساخت و به اين وسيله قدرت دريايي را 3 برابر كرد و سپس در جريان لشكركشي خشايارشا به يونان در سال 480 پيش از ميلاد، با دو خدعه جنگي، ناوگان ايران را وارد تنگه (كانال) كم عرض سالاميس ساخت و به دام انداخت و ....
تميستوكلس كه بقاي استقلال يونانيان آن عصر نتيجه انديشه هاي اوست، پس از ناموفق ساختن ايران در تصرف شبه جزيره يونان، خود گرفتار رقابت هاي داخلي بر سر قدرت شد و برخي از رقيبانش او را متهم كردند كه بيش از جمع كل درآمد مشروع، ثروت اندوزي شخصي كرده كه اتهامي برابر با سوء استفاده مالي از قدرت بود ـ اتهامي كه شنيدن آن براي مردم معمولي و طبقه بي ثروت جامعه جالب است.
اين اتهام باعث طرد تميستوكلس از قدرت و ضبط اموال اضافي او در سال 471 پيش از ميلاد شد كه ميزانش چشمگير هم نبود. اين اقدام باعث رنجش تميستوكلس و مهاجرت او از آتن به اسپارت شد و چون پس از مدتي اقامت در اسپارت، اين منطقه را به حد آتن دمكراتيك و داراي دادگاههاي منصف و مطمئن نديد با ارسال اين پيام براي آتني ها كه زندگي در منطقه اي كه دادگاهش اطمينان بخش و تضميني براي حفظ حقوق انسان نباشد از دوزخ بدتر است عزم آرگوسArgos و سپس كوركورا Cocyraو آنگاه ايوني (در آسياي صغير) كرد و وارد شهر مگنسيا Magnesia در ايوني (قلمرو ايران) شد و با فرستادن پيامي توسط پيك ويژه ساتراپ محل به شوش و از آنجا به پاسارگاد از دولت ايران تقاضاي پناهندگي كرد.
اردشير يكم (درازدست) شاه وقت از دودمان هخامنشيان در بيست و چهارم سپتامير سال 464 پيش از ميلاد نه تنها به تميستوكلس پناه داد، بلكه فرمانداري شهر مگنسيا را هم به وي سپرد و برايش يك مستمري سالانه برابر 50 تالنتTalent (تالان) نقره در نظر گرفت و از او خواست كه در عوض، نظرات و پيشنهادهايش را براي شخص او (شاه) ارسال دارد.
تميستوكلس به مدت چهار سال و چند ماه با احترام تمام در مگنسيا زندگي كرد و در سال 460 پيش از ميلاد در 65 سالگي درگذشت. بعدا كه از او رفع اتهام و اعاده حيثيت شد، يونانيان بقاياي استخوانهايش را به آتن منتقل و در وطن دفن كردند.
اين اندرزهاي هميشه مهم از تميستوكلس باقي مانده كه بسياري از انديشمندان و سران كشورها از آن استفاده كرده اند:
ـ يك مدير (از مسئول شهر تا كشور و هر واحد ديگر) بايد فردي باشد كه قدرت تحليل رويدادها، قضايا و گزارش ها را داشته باشد تا قضاوت ها، نتيجه گيري ها و تصميماتش درست، منصفانه، و در درازمدت موثر و مفيد باشد. يك فرد كم حوصله و كينه توز نبايد به مديريت انتخاب شود.
ـ هر گونه اتهام و به ويژه اتهامات ناشي از بدبيني، غرض آلودگي و بخل، پيش از اثباتشان در يك دادگاه منصف نبايد ملاك كار قرار گيرد و اثربخش باشد (موثر واقع شود) و يك فرد و افراد را خنثي كند كه زيان سنگيني براي جامعه خواهد بود.
ـ در يك جامعه، رقابت بايد تشويق، و بخل و حسد عميقا نفي و نهي شود. هيچ عاملي بهتر از رقابت سالم باعث پيشرفت نمي شود و بخل ريشه همه بدبختي هاي بشر است.
ـ كشور داراي دريا، اگر نيروي دريايي موثر نداشته باشد محكوم به قرارگرفتن تحت سلطه و قيادت است.
ـ با نيروي دريايي است كه يك ملت كوچك مي تواند باقي بماند و حتي جهانگير شود (اليزابت اول ملكه قرن شانزدهم انگلستان اين اندرز تميستوكلس را در قابي روي ميز دفتر كارش قرار داده بود و تحت تاثير همين اندرز براي انگلستان يك نيروي دريايي موثر به وجود آورد كه آرماداي اسپانيا را شكست داد و با اين قدرت برتري انگلستان قرن ها در جهان حفظ شد).
ـ ملل همزبان و داراي گذشته مشترك (اشاره به كشور ـ شهرهاي يوناني) بايد به صورت متحد بسر برند و گرنه موفق نخواهند شدند (با اين اندرز، يوناني ها اتحاديه دليان Delian Leage را ميان خود تشكيل دادند).
ـ براي يك جامعه هيچ نعمتي بالاتر از داشتن دمكراسي و مديريت خوب نيست و اين نعمت تا زماني باقي ماندني است كه افراد جامعه قدردانش باشند و از اصالت آن پاسداري كنند.
تميستوكلس با اشاره به اختلاف نظر خود با آريستيدس Aristides (دولتمرد ديگر آتني)، بارها تاكيد كرده بود كه رجال يك ملت پس از رو به رو شدن با يك مخالف خارجي (مشترك)، بايداختلاف هاي خود موقتا كنار بگذارند و يكپارچه و يكزبان باشند تا موفق شوند و باقي بمانند.