Friday, October 23, 2009

حمله به کروبی از زبان کروبی

نویسنده: مریم جعفری

مـهـدی كـروبـی روز گـذشـته برای دقایقی در نمایشگاه مـطـبـوعات حاضر شد. پـس از حـضـور كـروبـی در نـمـایـشـگـاه، سایت‌های مختلف خـبری، گزارش‌های متفاوت و متناقضی از نحوه برخورد حامیان و مخـالفـان كروبی مخابره كردند.

یكی از فعـالان سیـاسـی كـه بعدازظهر دیروز موضوع را از زبان مهدی كروبی شنیده بود حوادث دیروز را به نقل از مهدی كروبی به شرح زیر نقل كرد: روز جمعه به نمایشگاه مطبوعات رفتم. در بدو ورود، گروه‌های زیادی از مردم با برخورد محبت‌آمیز خود مـرا مورد استقبال قرار دادند. سپس به محل تشریفات نمایشگاه رفتم و پس از آن برای آغاز بازدید توسط برخی افراد حاضر بـه طـرف غرفه‌ها هدایت شدم. در این مسیر عده زیادی از جمعیت، با محبت فراوان مرا همراهی می‌كردند كه من بارها از ایـشـان خـواهـش كردم هیچ گونه شعاری ندهند.

در این میان جمعیتی كه تعداد آنها از ده نفر تجاوز نمی‌كرد شروع به دادن شعار مرگ بر منافق كردند كه پس از اصرار آنها بر تـكـرار ایـن شـعـار، جمعیـت كثیـری كـه مـرا همـراهـی مـی‌كـردنـد در مـقـابـل، شـعارهایی از جمله «مـرگ بـر دیـكـتـاتـور» سـر دادنـد و همه شـاهد بودند تعداد كسانی كه شعارهایی علیـه من می‌دادند نسبت به طرفداران اینجانب، به هیچ وجه قابل توجه نبودند. ضمن آنكه هر لحظه بر جمعیت حاضر در اطـراف مــن كــه قــریــب بـه اتـفاق آنها شـعـارهـای حــمـایـتـی مـی‌دادند افزوده می‌شد.

نكته جـالـب تـوجـه حـركـات آرام ایـن افراد و خودداری آنها از هر گونه حركت در هنگام عـبــور از بــرابـر بـرخـی خـبـرگـزاری‌هـاو رســانــه‌هــای مـخــالــف اصلاحـات بـود.

به هر حال ‌بــا افــزایـش شعـارهـا، برای جلوگیری از تـشـنــج و درگـیــری در نـمــایشگـاه كـه مـی‌تـوانـسـت مـوجـب سـوء اسـتـفاده و خشونت عده‌ای علیه مردم شود، صلاح را بر ترك نمایشگاه دیدم كه متولیان امر وقتی از نیت من مطلع شدند مسیر خاصی را برای بیرون رفتن من در نظر گرفتند كه امكان همراهی مردم وجود نداشت.

پس از چند دقیقه و در حالی كه اطراف من خالی شده بود تعدادی از افراد كه حضور آنها كاملا برنامه‌ریزی شده بود و مطابق معمـول بـرای اقـدامات خود هیچگونه نگرانی ندارند به صورت ناگهانی در اطراف من قرار گرفتند و همان شعارها و اقداماتی را آغــاز كــردنــد كــه رویــه هـمـیـشـگــی آنهاست. تعدادی از آنها هم شروع به پرتاب اشیای مختلف از جمله بروشورهای نمـایشگـاه كـردند.

فرزند كروبی هم كه همراه او در نمایشگاه حضور داشت با اشاره بـهمـجروح شدن صورت پدرش گفت: از طبقه بالا تعدادی بروشور نمایشگاه را به صـورت دستـه‌ای بـه طـرف پـدرم پرتاب كردند كه پس از اصابت به سر كروبی، منجـر بـه افتـادن عمـامـه و مجـروحیت صورت او شد.

یك فعال سیاسی كه شرح ماوقع را به نقل از كروبی نقل كرد حضور طرفداران كروبی علی‌رغم سرزده بودن بازدید او از نـمایشگاه را بسیار چشمگیر دانست و به نقل از كروبی، از ابراز محبت‌های بی‌شائبه مـردم تـشـكـر كرد.

وی همچنین اظهار داشت: اقدامات سازمان یافته علیه كروبی كاملا بی‌ارزش بوده است و به هیچ وجه موجب نگرانی كروبی نشده و او از حضور خود ‌ ‌در نمایشگاه ابراز رضایت كرد؛ اگر چه از اینكه رفتار غیراخلاقی عده‌ای خاص، مانع دیدار او از غرفه‌های مختلف شده اسـت اظـهار ناخرسندی نمود.

از سوی دیگر علی‌رغم اعتراض بسیاری از حاضران در نــمــایـشـگــاه بــه رفتـار عـده‌ای خـاص، تعدادی از خبرگزاری‌های حامی دولت تــنــهـــا بــه انـعـكــاس مــاجــرا بــراســاس علاقه‌مندی‌های خود پرداختند.

منبع: آفتاب یزد
ريشه هاي بيماري مزمن ايران از زبان دكتر علي اميني - مطلبي که بايد دقيقا به آن توجه شود
علي اميني

علي اميني ديپلمات، سياستمدار، وزير و نخست وزير پيشين كه اخيرا در پاريس درگذشت و در جريان انقلاب بارديگر دست به فعاليت سياسي زده بود در مصاحبه اي كه در لندن انتشار و سي ام مهر سال 1357 در روزنامه هاي تهران انعكاس يافت گفت كه تنها برحسب وظيفه ملي و ميهني ريشه هاي بيماري مزمن وطن را عيان مي كند تا مورد توجه قرار گيرد و درمان شود.
وي سپس به تشريح اين ريشه ها پرداخته و گفته بود: در ايران، ريشه بيماري بايد كنده شود؛ نه عمل تسكين درد. در طول دهها سال گذشته به «ايران بيمار» فقط داروي مسكن داده شد و درد باقي ماند. درد ايران با آزادي زندانيان سياسي، افزايش دريافتي كارمندان دولت و دادن پايه و گروه تازه به آنان، لغو سانسور مطبوعات و انحلال اداره نگارش (بازبيني كتابها پيش از انتشار)، آزادي زيارت عتبات و ... درمان نمي شود. يك ريشه بيماري ايران در سازمانهاي قضايي ناسالم اين كشور نهفته است و اين دستگاه از آغاز كار ناسالم بوده و تا اصلاح نشود نمي توان انتظار برقراري عدالت و امنيت اجتماعي و تامين رضايت عمومي در وطن را داشت. از يك قانون خوب، اگر دستگاه سالمي نباشد كه ناقض، و فرد بي اعتنا به آن را كيفر دهد و سركوب كند كاري ساخته نخواهد بود و همانا سطوري خواهد بود در يك كتاب در قفسه اي دربسته. ريشه ديگر اين بيماري نداشتن دلسوز اقتصادي است. براي مثال: پس از افزايش درآمد ايران از نفت كه از سال 1352 هجري (1973 ميلادي) آغاز شد و جنگ اعراب و اسرائيل و تحريم نفتي اعراب باعث آن بود، به جاي توجه به كشاورزي و صنايع مربوط به آن و خودكفا ساختن كشور از اين بابت، آمدند به بذل و بخشش پرداختند و به ولخرجي دست زدند؛ فروش دلارهاي نفتي را آزاد كردند، با هدف خودنمايي؛ به كشورهاي ديگر وام دادند، بازپرداخت وام برخي كشورها را بخشيدند و به زندگي لوكس روي آوردند و شكاف ميان فقير و غني را چنان عميق و عيان ساختند كه طبقه محروم از درآمد نفت، به پا خاست و تا به نتيجه نرسد آرام هم نخواهد گرفت. وقتي كه به مسئولان گفتند چرا چنين مي كنيد، نفت كه يك محصول دائمي نيست پاسخ دادند كه كويت و عربستان هم چنين مي كنند، ولي حساب نكردند كه جمعيت كويت يك پنجاهم ايران است. اگر مشكلي در صدور نفت ايران پيش آيد، با اين كشاورزي ناتوان نمي شود شكم مردم را سير كرد. قطع واردات محصولات صنعتي را ده سال هم مي شود تحمل كرد، ولي محصولات كشاورزي و خوراك مردم را به هيچوجه. به مسئولان گفتند كه درمعاملات سرمايه گذاري با خارجي بدانند كه اگر به منافع خارجي لطمه بخورد و تضمين ها عملي نشود بيم تحريم جهاني و بلوكه شدن همه سرمايه ايران وجود خواهد داشت كه توجه نكردند. ريشه سوم بيماري ايران "ساواك (دستگاه اطلاعاتی وقت)" است كه نتوانست مشكلات مردم را كشف و به موقع و بدون ملاحظات به گوش رئيس كشور، اعضاي دولت و مجلس برساند و به آنان اخطار دهد تا براي رفعشان اقدام كنند. ساواك تنها براي جاسوسي بر ضد مردم و دادن گزارش راست و دروغ و افزودن بر حجم پرونده هاي محرمانه اشخاص كه جز مشكل سازي و دشمن تراشي دردي را درمان نمي كند به وجود نيامده است. وظيفه آن جمع آوري اطلاعات است، در درجه اول اطلاعات مربوط به مشكلات مردم، نارضايي ها، خواستها و ناخواستها و رساندن اين اطلاعات به گوش مقامات مربوط است تا راه حل بيابند و پيش از اين كه دير شود مشكل را از ميان بردارند. اين سازمان (ساواك) با اين كاركنان (که واجد شرایط لازم نیستند) و تشكيلات ناقص و نيز وابستگي اش به كابينه و نداشتن استقلال كامل در امور خود نمي تواند در جهت تشخيص بيماري و پيشنهاد تجويز دارو، موثر باشد. كار اين سازمان در طول عمر خود شده است پرونده سازي و در نتيجه دردسرسازي براي مردم و دولت و ايجاد ناراضي و دشمن و دورساختن ميهندوستان و دلسوزان وطن از خدمت. فساد اداري و انجام امور از راههاي بوروكراتيك كه عمدتا از انتصابات غير اصولي مديران و روساي دواير و توصيه بازيها ناشي مي شود يك ريشه ديگر بيماري ايران است و ....