Sunday, August 23, 2009

سالروز جنگ چالدران و درسي كه بايد از آن گرفت
سلطان سليم در برابر شاه اسماعيل


23اوت سال 1514 ميلادي (دوم شهريور در 494 سال پيش)، دشت چالدران در نزديكي خوي صحنه نخستين و در عين حال قاطعترين جنگ عثماني (تركيه) و ايران بود. هدفهاي سليم اول سلطان عثماني از لشكر كشي به ايران عبارت بود از: جلوگيري از گسترش مذهب شيعه اثني عشري كه مذهب رسمي ايرانيان اعلام شده بود به متصرفات عثماني و پيوستن شيعيان قلمرو عثماني به دولت تازه تاسيس صفوي ايران؛ ضميمه كردن مناطق كردنشين شمال غربي و محل سكونت تركمان ها (در شرق تركيه امروز و شمال شرقي عراق كه آق قويونلوها و قره قويونلوها و بقاياي سلجوقيان بوده اند) به قلمرو خود، مانع شدن از گسترش و رشد «ايرانيسم»كه با روي كار آمدن شاه اسماعيل صفوي دوباره سربلند كرده بود.
در جنگ چالدران كه در آن شاه اسماعيل به دليل نداشتن اسلحه آتشين (توپ و تفنگ) و يك ارتش ملي (غير عشايري) شكست خورد، سلطان سليم تنها به يك هدف خود كه ضميمه ساختن قسمتي از مناطق كردنشين و تركمان نشين به قلمرو عثماني بود رسيد كه اينك دولت تركيه گرفتار مشكل ناشي از همين عمل است و با استقلال خواهي كردها دست و پنجه نرم مي كند.
سلطان سليم يكم پس از پيروزي در نبرد چالدران به سوي تبريز پيش راند و چهارم سپتامبر (14 شهريور) وارد اين شهر شد، اما بر اثر مقاومت مردم و جنگ و گريز نيروهاي محلي وفادار به شاه اسماعيل مجبور به بازگشت شد.
شاه اسماعيل تا زمان جنگ چالدران، مخالف اسلحه آتشين بود، توپ را سلاح کشتار جمعي و بكاربردنش را خلاف آيين جوانمردي مي پنداشت. به علاوه، نيروهاي او عمدتا از عشاير قزلباش بودند و وي فاقد يك ارتش ملي مركب از افراد همه نقاط كشور بود. جنگ چالدران بزرگترين جنگ شمشير با تفنگ در طول تاريخ است. تجربه همين جنگ است كه شوروي را بر آن داشت كه در سال 1949 داراي بمب اتمي، در سال 1953 بمب هيدروژني و در سال 1957 موشك قاره پيما شود و كشورهاي فاقد اين سلاحها اينك مي كوشند آنها را به دست آورند زيرا كه سازمان ملل آن طور كه بايد و شايد تاكنون نتوانسته است از جنگ و نسل كشي جلوگيري كند و محافظ كشورهاي كوچك و ضعيف باشد.