Friday, October 16, 2009

طرح اداره ايران زير نظر يك هيات امناء سه نفره!
24مهرماه سال 1322(16 اكتبر 1943 ــ دوران جنگ جهاني دوم) وزيران امورخارجه آمريكا و انگلستان كه با شوروي ايران را در اشغال نظامي داشتند به تهران آمده بودند تا مقدمات نشست سران اين سه كشور را كه درجنگ بر ضد آلمان و ژاپن با هم متحد بودند در پايتخت ايران فراهم سازند و سپس براي تنظيم برنامه مذاكرات به مسكو بروند. تعيين تکليف ايران پس از جنگ، هم از جمله برنامه هاي اين نشست بود.
مطابق اعترافات دين آچسن وزير امورخارجه پيشين آمريكا كه در كتاب خاطرات او (نوشتاري و اوديويي) منعكس است، اين متحدان درسال 1941 (1320) قرار گذارده بودند كه پس از جنگ، ايران با حفظ تماميت ارضي تا تدوين و تصويب يك قانون اساسي تازه، زير نظر يك هيات امناي!! سه نفره (نمايندگان سه کشور) اداره شود. در اجلاس سران دولتهاي سه گانه در تهران كه از ششم آذر (28 نوامبر 1943) آغاز بكار كرد اين تصميم لغو شد و سران سه دولت در پايان اجلاس خود ضمن اعلاميه اي علاوه بر تماميت ارضي، استقلال و حاكميت ملي ايران را هم تضمين كردند. هنوز از چگونگي اين تحول اطلاع جامعي در دست نيست، ولي روشت است كه ترس روزولت و چرچيل اين بود كه استالين ايران از چنگ هيات امناء خارج سازد، ولي درگيري با دولت ايران باعث بپاخيزي ايرانيان خواهد شد و فرصت كمك رساني به آنان وجود خواهد داشت. اسناد ي که تا کنون منتشره شده است، حكايت از آن دارد كه چون سران سه گانه كه هركدام بر پايه منافع ملي خود نظر جداگانه و متفاوتي در باره آينده ايران مطرح كرده بود و چون حصول توافق آسان نبود و ادامه بحث هم در آن زمان به مصلحت نبود زيرا که جنگ هنوز با شدت ادامه داشت و نتيجه قابل پيش بيني نبود؛ راه ديگري نبود جز اين كه وضعيت سياسي ايران به همان صورتي كه بود (بدون تغيير) باقي بماند. در جريان اين نشست، شاه وقت تنها سه دقيقه با سران سه کشور ملاقات کرده بود آن هم براي گفتن «خير مقدم» . وي از اين ديدار کوتاه استفاده کرده و درخواست کرده بود که چون پدرش پير و بيمار است موافقت شود که از جزيره بد آب و هواي موريس به تبعيدگاه ديگري فرستاده شود که چرچيل پذيرفت و رضا شاه به افريقاي جنوبي منتقل شد که در همانجا در يوهانسبورگ درگذشت.
مورخان متاخر نوشته اند که بيم از توسعه طلبي استالين سبب شد که سران آمريکا و انگلستان بر تثبيت وضعيت سياسي ايران تاکيد کنند و قانون اساسي به همان صورت باقي بماند.
چرچيل، روزولت و استالين در حاشيه جلسات نشست 1943 تهران در كنار يكديگر ، اما با انديشه ها و خواستهاي مختلف


قطع مناسبات ايران با انگلستان و نطق دکتر مصدق در مجلس در اين زمينه
دكتر مصدق 24 مهر ماه 1331 در مجلس شوراي ملي حضور يافت و قطع روابط با انگلستان را اعلام داشت. وي گفت كه قطع رابطه با اين دولت مداخله گر تاثير در روابط و علائق مردم دو كشور نخواهد داشت. ما در 19 ماه گذشته كوس رسوائي دولت استعمارگر انگلستان را زديم و آبرويش را در دنيا برديم و اقتدار آن را تا توانستيم تضعيف كرديم. اين دولت در اين مدت از تحريم اقتصادي ما، توسل به دولتهاي ديگر برضد ما، رشوه دادن به دست نشاندگان داخلي و تحريك ايادي خود در ايران و تهديد و ارعاب نتيجه نگرفت. قبلا تهديدهاي نظامي آن هم اثري نكرده بود. ما خواستيم كه با قطع روابط به اين تحريكات و تشبثات پايان دهيم. ما روابط گرگ با ميش را نمي خواهيم. در طول تاريخ، از اين روابط رنجهاي فراوان برده ايم. انگلستان مثل هر امپرياليست ديگر نمي خواهد ملل ضعيف رشد و ابراز وجود كنند و بنابراين داشتن رابطه با چنين دولتي درست و منطقي نبوده است. ما مي خواهيم رشد كنيم و روي پاي خود بايستيم و خودمان باشيم كه با داشتن رابطه با انگلستان، تحقق اين آرزو امكان پذير نخواهد بود. دكتر مصدق يك بار ديگر گفت كه شركت نفت انگلستان، ديگر روي ايران را هم نخواهد ديد. مجلس اقدام نخست وزير را با كف زدن و ابراز شادماني تاييد كرد.