Wednesday, August 19, 2009

ايران
... و به اين سان حكومت دكتر مصدق را ساقط كردند
سرهنگ ممتاز مدافع خانه دكتر مصدق در جريان براندازي 28 مرداد كه پس از براندازي به جرم مقاومت در برابر نيروهاي سلطنت مدتها در زندان بسر برد. وي پس از پيروزي انقلاب در سال 1357 فرماده كل ژاندارمري ايران شد
اگر تاريخ طولاني ميهن را مرور كنيم مي بينيم كه زمان وقوع بيشتر رويدادهاي شوم، ماه ميلادي اوت (دهم مرداد تا نهم شهريور) بوده است كه سياهترين آنها تصرف ايران به دست اسكندر در اوت 330 پيش از ميلاد، امضاء قرارداد تقسيم ايران ميان انگلستان و روسيه در 31 اوت 1907، امضاي قرار داد وثوق الدوله با انگلستان معروف به قولنامه فروش ايران در 9 اوت 1919، ورود نيروهاي خارجي به ايران در 25 اوت 1941 و سپس اشغال نظامي آن به مدت چهار سال و بالاخره براندازي حكومت منتخب مردم در 19 اوت 1953 (28 مرداد 1332، روزي چون امروز). براندازي 28 مرداد ضربه بزرگي به دمكراسي در تاريخ 26 قرني آن نيز به حساب آمده است.
خيابانهاي تهران از بامداد 27 مرداد تقريبا خلوت شده بود و اين، فرصت مناسبي به «كرمپت روزولت» مأمور انجام طرح براندازي ( موسوم به ajax) داده بود كه با كمك عوامل انگلستان و وابستگان داخلي و كساني كه با تغيير حكومت درهاي مقام، قدرت و پول و فرصتهاي ديگر را به روي خود باز مي كردند دست به اقدام بزند، و اين عوامل از طريق پخش قسمتي از پول نقدي را که دريافت کرده بودند ميان اوباش تهران و گروهي از چاقوكشان و باج خورهاي محله بدنام (شهرنو)، آنان را به خيابانها بياورند. عده اي از افسران هم كه بسياري شان از پيش در ساختمان سفارت آمريكا پناهنده شده بودند به آنان پيوستند و بر ضد حكومت دكتر مصدق به تظاهرات پرداختند و دست به تخريب زدند و ساختمان چند روزنامه هوادار نخست وزير را آتش زدند.
در اين ميان عده اي از اين افراد و نيز گروهي از نظاميان به خانه دكتر مصدق در خيابان كاخ جنوبي (فلسطين) كه در عين حال دفتر كار او نيز بود حمله بردند كه از آن دسته اي نظامي به رياست سرهنگ ممتاز (فرمانده تيپ کوهستاني) دفاع مي كرد. در اين محل، زد و خورد ميان طرفين ساعتها طول كشيد كه همراه با تلفات بود و اين امر فرصت خوبي براي دكتر مصدق و ساكنان خانه او و حاضران در آنجا فراهم آورد تا به منازل اطراف بروند.
سرانجام خانه تصرف و غارت شد و با انتقال سرلشكر فضل الله زاهدي ـ كه او را در يك تانك پنهان كرده بودند ـ به باغ بيسيم (راديو تهران واقع در چهار راه سيدخندان و محل كنوني وزارت پست و تلگراف كه آن زمان در خارج از شهر بود) و نطق او از راديو و پخش نامه نخست وزير شدنش، كودتا پيروز شد و .... دکتر مصدق قبلا زاهدي را بازنشسته کرده بود.
«كرميت روزولت» رئيس دفتر «سيا» در خاورميانه كه قبلا با چرچيل نخست وزير وقت انگلستان ملاقات و در اين زمينه مذاکره كرده بود چند سال پيش در كتابي در توجيه عمل خود ، نوشت كه اگر اين اقدام صورت نمي گرفت ايران تا كمونيست شدن فاصله اي نداشت و همه تدابير آمريکا براي محاصره و در قفس انداختن كمونيسم شوروي نقش بر آب مي شد.
کرميت نوه تئودور روزولت رئيس جمهوري اسبق آمريکا بود که هشتم ژوئن سال 2000 در 84 سالگي در گذشت. وي کارشناس امور خاورميانه بود و در دفتر مطالعات استراتژيک امريکا کار مي کرد که پس از تصويب قانون ايجاد " سيا " بيشتر وظايف و کارکنان آن از جمله کرميت (کيم ) به آن انتقال يافته بودند. کرميت پس از ملاقات با چرچيل که از بدو ملي شدن نفت ايران دولت آمريکا را براي مشارکت در براندازي حکومت دکتر مصدق زير فشار قرار داده بود سوم اوت ( 16 روز پيش از 28 مرداد ) وارد ايران شده بود و چند بار با شاه ملاقات کرده بود. از آنجا که انگلستان از ترسو و دو دل بودن شاه آگاهي قبلي داشت و اين موضوع را با مقامات آمريکايي در ميان گذارده بود شاپور ريپرتر ،ژنرال شوارتسکف (دوست شاه) و اشرف خواهر او در همين ماه به تهران فرستاده شده بودند تا وي را از هرگونه ترديد خارج سازند و ژنرال زاهدي که در دوران جنگ جهاني دوم نزد انگليسي ها در فلسطين بود از سوي همين گروه به شاه پيشنهاد شده بود.
كرميت روزولت زماني
كه رئيس ايستگاه «سيا»
در خاورميانه بود

با دستگيري سرهنگ نصيري که مامور ابلاغ نخست وزيري زاهدي به دکتر مصدق بود و ريختن مردم به خيابانها به حمايت از مصدق، برنامه براندازي در آستانه شکست قرار گرفته بود که کرميت به شاه پيشنهاد خروج از کشور را داد و اصرار لوي هندر سون به مصدق که اگر خيابانها را خلوت نکند کارکنان سفارت آمريکا را از تهران خارج خواهد ساخت و قبول آن از سوي مصدق، طرح آژاکس از شکست نجات يافت و حکومت دمکراتيک و ملي دکتر مصدق برانداخته شد. طبق اسناد ، پس از شکست ماموريت سرهنگ نصيري (بعدا سپهبد )در ابلاغ انتصاب نخست وزيري زاهدي به دکتر مصدق که آن را غير قانوني اعلام کرد و نصيري بازداشت شد ، روزولت از پيروزي طرح در صورت اجرا مايوس شد و اين موضوع را به واشنگتن و شعبه سازمان جاسوسي انگلستان در قبرس اطلاع داد و اين بار ، اين عوامل انگلستان در تهران بودند که به دستور سازمان جاسوسي اين کشور شديدا وارد عمل شدند و طرح آژاکس را نجات دادند . يکي از کارهاي عوامل انگلستان راه انداختن دسته هاي بدل ( دروغين ) توده اي در خيابانها و آتش زدن محل کسب و کار مردم عادي و کندن تابلو هاي نام خيابانها و ... به منظور تحريک مردم بر ضد کمونيسم و چپهاي طرفدار دکتر مصدق بود.
نوشته اند که پس از بازگشت شاه به قدرت، در ملاقاتي با کرميت روزولت به وي گفته بود که تاج و تخت خود را مديون او و ارتش مي داند. روزولت در سال 1958 از "سيا" کناره گيري کرد و وارد امور و معاملات نفت شد و بارها به خاور ميانه سفر کرد.
با وجود اين كه گفته شده كه اسناد «سيا» در اين زمينه مفقود شده است! درباره اين رويداد كه مسير تاريخ ايران و سرنوشت ايرانيان را تغيير داد كتاب هاي متعدد به زبان هاي مختلف نوشته شده و در دسترس است. از اين نوشته ها چنين بر مي آيد که نگراني انگلستان از ادامه حکومت دکتر مصدق از اين لحاظ بود که نه تنها دست غرب از منابع نفت کوتاه مي شد بلکه جنبش هاي ناسيوناليستي در کشورهايي که بعدا جهان سوم خوانده شدند گسترش مي يافت و به آقايي اروپاييان که پس از سفر کلمبوس به قاره آمريکا و سفر دريايي آلبوکرک به هند آغاز شده بود پايان مي يافت و جمهوري شدن مصر نمونه آن بود که بانيانش اعتراف کرده بودند که از جنبش دکتر مصدق الهام گرفته بودند. براي دولت آمريکا ،در آن زمان محاصره شوروي و جلوگيري از گسترش کمونيسم در اولويت قرار داشت و مقامات انگليسي و در صدر آنان چرچيل مي کوشيد ند که دائما دولت آمريکا را از کمونيست شدن ايران بترسانند و سرانجام موفق شدند. با وجود اين، بسياري از آمريکائيان از اين که دولتشان کمک به براندازي يک دولت دمکراتيک و منتخب مردم کرد خرسند نبوده اند و نمي خواهند آن را به ياد آورند. اين نوشته ها به نقش پول و تطميع در براندازي ها اشاره مي کنند که اين عامل در براندازي دولت دکتر مصدق نيز موثر بود و بسياري از آنان که در 28 مرداد برضد دکتر مصدق اقدام کرده بودند قبلا پول گرفته بودند.

فاجعه حريق سينماي ركس آبادان در سال انقلاب
28 امرداد 1357 (در آن سال مصادف با 19 اوت 1978)، در ساعات شب سينما ركس شهر آبادان آتش گرفت و بيش از نيمي از تماشاگران فيلم (طبق گزارشهاي روز بعد مطبوعات تهران 400 تا 600تن) كشته شدند. در لحظه وقوع حريق که "عمدي" تشخيص داده شد و بعدا يک توطئه معرفي گرديد، بيش از هفتصد تن در حال تماشاي فيلم سينمايي بودند. علت سنگين بودند تلفات، قفل بودن درهاي خروجي اعلام شده بود. هنوز جزئيات عمل و عامل يا عاملين اين حريق كه باعث تسريع در تغيير مقامهاي بالاي دولتي، تشديد انقلاب و تضعيف هرچه بيشتر نظام وقت و قطع اجراي طرحهاي تازه شاه براي حفظ نظام سلطنتي شد به درستي روشن و اعلام نشده است. يک هفته پس از اين حادثه که ايرانيان را سخت متاثر ساخته بود نخست وزير وقت تغيير کرد و ....
سالن سينما ركس پس از حريق مرگبار به اين صورت درآمد


جسد يكي از تماشاگران فيلم - مشاهده اين جسد شدت اين فاجعه انساني را نشان مي دهد

http://www.iranianshistoryonthisday.com

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home