Sunday, September 26, 2010

manaelection152.jpg

اعدام بابک خرمدين

روز قبل از اعدام،خليفه با بزرگان دربارش مشورت كرد كه چگونه بابك را درشهر بگرداند و به مردم نشان بدهد تا همه بتوانند وي را ببينند. بنا بر نظر يكي از درباريان قرار برآن شد كه وي را سوار بر پيلي كرده در شهر بگردانند.

پيل را با حنا رنگ كردند و نقش و نگار برآن زدند؛ و بابك را در رختي زنانه و بسيارزننده و تحقيركننده برآن نشاندند و درشهر به گردش درآوردند.

پس ازآن مراسم اعدام بابك با سروصداي بسيار زياد با حضور شخص خليفه برفراز سكوي مخصوصي كه براي اين كار دربيرون شهر تهيه شده بود، برگزار شد..

براي آنكه همه‌ي مردم بشنوند كه اكنون دژخيم به بابك نزديك ميشود و دقايقي ديگر بابك اعدام خواهد شد، چندين جارچي در اطراف و اكناف با صداي بلند بانگ ميزدند نَوَد نَوَد اين اسمِ دژخيم بود و همه اورا ميشناختند . ابن الجوزي مينويسد كه وقتي بابك را براي اعدام بردند خليفه دركنارش نشست و به او گفت: تو كه اينهمه استواري نشان ميدادي اكنون خواهيم ديد كه طاقتت دربرابر مرگ چند است! بابك گفت: خواهيد ديد.

چون يك دست بابك را به شمشير زدند، بابك با خوني كه از بازويش فوران ميكرد صورتش را رنگين كرد. خليفه ازاوپرسيد: چرا چنين كردي؟ بابك گفت: وقتي دستهايم را قطع كنند خونهاي بدنم خارج ميشود و چهره‌ام زرد ميشود، و تو خواهي پنداشت كه رنگ رويم از ترسِ مرگ زرد شده است. چهره‌ام را خونين كردم تا زرديش ديده نشود .

به اين ترتيب دستها و پاهاي بابك را بريدند . چون بابك برزمين درغلتيد، خليفه دستور داد شكمش را بدرد... پس از ساعاتي كه اين حالت بربابك گذشت، دستور داد سرش را از تن جدا كند.

پس ازآن چوبه‌ي داري در ميدان شهر سامرا افراشتند و لاشه‌ي بابك را بردار زدند، و سرش را خليفه به خراسان فرستاد .

آخرين گفتار بابک ( به نوشته کتاب حماسه بابک اثر نادعلي همداني (

چنين بوده است :

تو اي معتصم خيال مکن که با کشتن من فرياد استقلال طلبي ايرانيان را خاموش خواهي کرد من لرزه اي بر ارکان حکومت عرب انداخته ام که دير يا زود آن را سرنگون خواهد نمود .

تو اکنون که مرا تکه تکه ميکني هزاران بابک در شمال و شرق و غرب ايران ظهور خواهد کرد و قدرت پوشالي شما پاسداران جهل و ستم را از ميان بر خواهد داشت !

اين را بدان که ايراني هرگز زير بار زور و ستم نخواهد رفت و سلطه بيگانگان را تحمل نخواهد کرد من درسي به جوانان ايران داده ام که هرگز آنرا فراموش نخواهند کرد .

من مردانگي و درس مبارزه را به جوانان ايران آموختم و هم اکنون که جلاد تو شمشيرش را براي بريدن دست و پاهاي من تيز ميکند صدها ايراني با خون بجوش آمده آماده طغيان هستند مازيار هنوز مبارزه ميکند و صدها بابک و مازيار ديگر آماده اند تا مردانه برخيزند و ميهن گرامي را از دست متجاوزان و يوغ اعراب بدوي و مردم فريب برهانند.

اما تو اي افشين . . . در انتظار و بدينسان نخست دست چپ بابک بريده شد و سپس دست راست او و بعد پاهايش و در نهايت دو خنجر در ميان دنده هايش فرو رفت و آخرين سخني که بابک با فريادي بلند بر زبان آورد اين بود: " پاينده ايران "

روز اعدام بابک خرمدين و تکه تکه کردن بدنش در تاريخ 2 صفر سال 223 هجري قمري انجام گرفت که مسعودي در کتاب مشهور مروج الذهب اين تاريخ را براي ايرانيان بسيار مهم دانسته است اعدام بابك چنان واقعه‌ي مهمي تلقي شد كه محل اعدامش تا چند قرن ديگر بنام خشبه‌ي بابك يعني چوبه‌ي دار بابك در شهرِ سامرا كه در زمان اعدام بابك پايتخت دولت عباسي بود شهرت همگاني داشت و يكي از نقاط مهم و ديدني شهر تلقي ميشد .

برادر بابك يعني آذين را نيز خليفه به بغداد فرستاد و به نايبش در بغداد دستور نوشت كه اورا مثل بابك اعدام كند.طبري مينويسد كه وقتي دژخيمْ دستها و پاهاي برادر بابك را مي‌بُريد، او نه واكنشي از خودش بروز ميداد و نه فريادي برمي‌آورد. جسد اين مرد را نيز در بغداد بردار كردند) .تاريخ ايران-دکتر خنجي(

معتصم خليفه عباسي، چنانکه نظام الملک در سياست نامه خود مي نويسد به شکرانه آنکه سه سردار مبارز ايراني، بابک ، مازيار وافشين رو که هر سه آنها به حيله اسير شده بودند به دار آويخته بود،مجلس ضيافتي ترتيب داده بود که در طول آن 3 بار پياپي مجلس را ترک گفت و هربار ساعتي بعد برمي گشت. در بار سوم در پاسخ حاضران که جوياي علت اين غيبت ها شده بودند فاش کرد که در هر بار به يکي از دختران پدر کشته اين سه سردار تجاوز كرده است، و حاضران با او از اين بابت به نماز ايستادند و خداوند را شکر گفتند.

Monday, August 30, 2010

انفجار بمب در جلسه شوراي امنيت کشور: قتل باهنر و رجايي و آغاز دوره ای نوین ـ فرضیه پروفسوز دیویدسون
رجائي ------------- باهنر

هشتم شهريور (سي ام آگوست) سالروز قتل محمدجواد باهنر سومين نخست وزير جمهوري اسلامي در انفجار عمدي دفتر نخست وزيري است كه در سال 1360 هجري خورشيدي (1981 میلادی) اتفاق افتاد. باهنر نخستين كرماني بوده است كه در طول تاريخ ايران تا مقام رياست دولت بالا رفته بود. در اين رويداد، علاوه بر باهنر، چند تن ديگر از جمله محمدعلي رجايي رئيس جمهور وقت جان سپردند. انفجار، اندكي پس از آغاز جلسه شوراي امنيت كشور روي داده بود. طبق گزارش هاي منتشره، رجايي در آغاز جلسه گفته بود كه از آن پس رياست جلسات شوراي امنيت كشور را به جاي او، محمدجواد باهنر نخست وزير برعهده خواهد داشت. گزارش ها حكايت داشتتند كه مواد منفجره در يك كيف قرار داده شده بود كه به صورت بمب ساعتي عمل كرد. ازآنجاكه مسئول حراست نخست وزيري (مسئول ضبط مذاكرات جلسه و گزارش هاي مطرح شده در آن) اندكي پيش از انفجار، به طور غير منتظره از جلسه و ساختمان نخست وزيري خارج شده بود و ديگر اثري از او به دست نيامده است، انگشت اتهام به سوي وی اشاره شده است. گفته شده است كه كيف حاوي مواد منفحره نيز متعلق به او بود. وي با آن كيف و يک دستگاه ضبط صوت بزرگ به اطاق جلسه رفته بود.
محمدجواد باهنر كه از فعالان انقلاب سال 1357 بود هنگام فوت 44 ساله بود. وي پيش از انقلاب از مدرّسان و مولّفان فقه و شرعيات اسلامي در وزارت فرهنگ (بعدا آموزش و پرورش) كشور بود.
قبل از انفجار نخست وزيري، چند اقدام از اين دست در تهران برضد مقامات جمهوري اسلامي صورت گرفته بود از جمله انفجار در جلسه سران حزب جمهوري اسلامي و نيز انفجاري که منجر به مجروح شدن آيت الله خامنه اي شده بود. مقامات جمهوري اسلامي اين سه انفجار را کار عوامل يک گروه دانسته اند.
جلد يک کتاب ديويدسون با عکس او

دونالد دیویدسون (1917 ـ 2003) فیلسوف آمریکایی و استاد وقت دانشگاه کالیفرنیا (شاخه برکلی) همان زمان، وقوع این رویدادهای تهران را آغاز دوره ای نوین در نظام اسلامی ایران خوانده و گفته بود که با این رویدادها، گروههای سیاسی فعال در انقلاب 1978 ـ 1979 ایران (1357 هجری) و عمدا چپگرا حذف می شوند که طرد آنها از نوامبر 1979 (تصرّف سفارت آمریکا) با رفتن مهدی بازرگان آغاز شده است. وی پیش بینی کرده بود که انقلاب ایران در همان چارچوب حکومت فائقه ولی فقیه مراحل دیگری را طی خواهد کرد از جمله انتقال تدریجی اختیارات اجرایی، نخست به روحانیون شیعه، سپس به برجستگان میلیشیای پاسدار انقلاب (سپاه و بسیج) و آنگاه یک و یا چند ژنرال انقلاب پیرو ولایت فقیه و مورد تایید این مرجع شیعه؛ درست به همانصورت که در انقلاب فرانسه مشاهده شد. ژنرالها عموما احساسات ناسیونالیستی دارند و خواهان اقتدار وطن و حاکمیت ملی هستند و اینها همین چیزهایی است که ایرانیان طالب آن هستند. در ایران، کسی نیست که نگوید: چرا وطن مارا تجزیه کردند؟ و تنها یک ژنرال انقلاب است که می تواند به این سوال پاسخ گوید (به همانگونه که ژنرال ناپلئون بناپارت در فرانسه داد).
دیویدسون در دسامبر 1991 در مورد فروپاشی شوروی (شکست انقلاب اکتبر 1917) ضمن اشاره به همان فرمول خود گفته بود: اگر پس از مرگ برژنف، یک ژنرال برسر کار آمده بود این فروپاشی که نظم جهانی را برهم زد و نتایج نهایی اش نامعلوم است روی نمی داد.
دیوید سون رسالات متعدد درباره فلسفه تفّکر، طبیعت مغز و ... منتشر ساخته و مولف «قدرت و اختیارات ـ حتی چندروزه ـ ماهیت بشر را تغییر می دهد» و صاحب فرضیه عمل (اکشن تئوری) است

http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp

Friday, August 20, 2010

روحانیون مرتجع و اراذل و اوباش
تکرار ننگین پرده های نمایش سیاهکاری وطن فروشان و استعمار نو در ایران
کودتای ۲۸ مرداد و سالروز خیانت در امانت




نقش اينتليجنس سرويس انگلستان در براندازي دكتر مصدق
پشت جلد كتاب قطور «ام. آي ـ 6» تاليف استيفن دوريل
در زمينه براندازي 19 اوت سال 1953 (28 مرداد 1332 خورشيدي) كتابهاي متعدد و نظرات بسيار انتشار يافته است كه هر كدام حاوي تاريخچه اي از اين رويداد است. از جمله كتابي كه خلاصه اي از يك فصل آن در زير مي آيد:
MI – 6(اينتليجنس سرويس انگلستان از درون) عنوان كتابي است كه محقق و استاد انگليسي، استيفن دوريل Dorril، آن را تاليف كرده و از كتب سال 2000 است. در اين كتاب كه يك فصل آن (فصل 28 از صفحه 558 تا 600) به ايران اختصاص يافته، مولف نوشته است كه معمولا رسم و عادت نبوده است كه درباره اين سازمان كه يكي از سرويسهاي جمع آوري اطلاعات در جهان است عكس و مطلب انتشار يابد و رسانه ها قلمفرسايي كنند. به نوشته مولف كساني كه تاكنون درباره كارهاي اين سازمان نوشته اند از رقباي آن و يا از اعضاي ناراضي بوده اند و پس از انتشار نيز از مزاحمت و ارعاب اين سازمان مصون نمانده اند. بنابراين، كتاب 900 صفحه اي او منحصر به فرد است. در اين كتاب آمده است با اين كه انگلستان، ديگر يك قدرت بزرگ جهاني نيست معذلك اينتليجنس سرويس آن به همان روش دوران امپراتوري ادامه كار مي دهد. اين سازمان نقش مهمي در جريان جنگ سرد داشت و به عقيده "دوريل" وجود آن براي انگلستان ضرورت حياتي دارد.
مولف درباره فعاليتهاي اينتليجنس سرويس در دوران حكومت مرحوم دكتر مصدق، نوشته است كه دولت انگلستان در سال 1949 از طريق ايستگاه اينتليجنس سرويس در تهران متوجه شده بود كه سهم ايران از نفت (10 تا 12 درصد) بسيار ناچيز است و به تدريج صداي مردم را در مي آورد. بنابراين يك ضميمه به قرارداد 1933 تهيه شد كه دكتر محمد مصدق مخالفت با استثمار نفت را آغاز و مردم عاطفي و احساساتي ايران را وارد يك مبارزه دامنه دار ناسيوناليستي كرد و در اين شرايط كسي جرات نمي كرد بدون قبول خطر، اين ضميمه را به مجلس بدهد. در اين زمان، آمريكا با كشور سعودي يك قرارداد نفتي 50 – 50 امضاء كرد و اين وسيله بسيار خوبي براي دكتر مصدق بود كه ايرانيان را پشت سر خود متحد سازد.
به توصيه ميلن Milne رئيس ايستگاه اينتليجنس سرويس در تهران كه در مجلس عواملي داشت،
انگليسي ها تصميم گرفتند كه بر ضميمه قرارداد 1933، اصلاحيه اي بنويسند و سهم ايران را افزايش دهند و مبلغي نيز علي الحساب به دولت ايران بدهند تا حقوق كارمندان عقب نيفتد و مخالفت ها كمتر شود كه دكتر مصدق روز 19 فوريه سال1951 طرح ملي شدن صنعت نفت ايران را به كميسيون نفت مجلس داد. روز سوم مارس (12 روز بعد) سپهبد رزم آرا نخست وزير وقت كه شهرت به دوستي با انگلستان را داشت طي اعلاميه اي كه در مجلس قرائت و از راديو دولتي خوانده شد اقدام دكتر مصدق را به دلايل فني غيرعملي خواند كه چهار روز بعد ترور شد و مجلس طرح ملي شدن نفت را تصويب كرد و شاه كه همواره كوشش داشت افراد ضعيفي را نخست وزير كند تا قدرت در دست خودش باشد تحت تاثير احساسات ناسيوناليستي ايرانيان كه مقاومت در برابر آن امكان ناپذير است، بر خلاف ميل باطني و از روي اجبار تمايل مجلس به نخست وزير شدن دكتر مصدق را پذيرفت. مصدق كه به صورت يك بت درآمده و رهبري ناسيوناليسم ايراني را به دست گرفته بود روز دوم ماه مه شاه را وادار به امضاي مصوبه مجلس كرد و انگلستان نه تنها نفت ايران بلكه درآمد قابل ملاحظه خود از ماليات نفت را از دست داد و هنگامي كه دكتر مصدق اعلام كرد كه ملي كردن صنعت نفت مقدمه پاك كردن ايران از هرگونه نفوذ خارجي است كه از 1557 ميلادي آغاز شده، قلمرو ايران را كوچك و ايرانيان را تحقير كرده است، اينتليجنس سرويس به دولت انگلستان هشدار داد كه اگر دكتر مصدق و افكار او دوام يابد ساير كشورهاي مشابه ايران چنين خواهند كرد و ... و از همان زمان طرح انواع نقشه براي از ميان برداشتن دكتر مصدق و سركوب كردن ناسيوناليسم ايراني پيش از آن كه جهان را همانند گذشته به دنبال خود بكشاند آغاز شد. سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا دكتر مصدق را مردي فوق العاده آگاه، با هوش، ولي يكدنده، دوست داشتني و سخنور كه مطلقا حاضر نمي شود بر سر منافع ايران و ايرانيان وارد معامله شود توصيف كردند و اينتليجنس سرويس فقط صداقت و امانت و ايراندوستي او را قبول داشت و وي را در مسائل ملي بدون گذشت و تقريبا خشن گزارش كرده بود.
منابع آمريكايي محبوبيت فوق العاده دكتر مصدق را نتيجه خسته بودن ايرانيان از مقامات آزمند و خائن پيش از او، فساد اداري و موروثي شدن ادارات دولتي ميان خاندانهاي معين و ناامني راهها و اجحاف سرمايه داران و فئودالها و نيز رقابت قدرتهاي اروپائي با هم بر سر ايران مي دانستند و معتقد بودند كه ايرانيان دكتر مصدق را به صورت يك فرشته نجات مي پندارند، كه به همه اين مسائل پايان خواهد داد.
مولف نوشته است كه تفاوت سياست آمريكا و انگلستان از آغاز جنبش ناسيوناليستي دكتر مصدق سبب شد كه هماهنگي 10 ساله (از زمان جنگ دوم) دو كشور بر سر ايران بر هم بخورد. با وجود اين اينتليجنس سرويس پي در پي مسائلي را براي آمريكائيان مطرح مي ساخت تا آنها را وادار به سرنگون ساختن حكومت مصدق كند. اينتليجنس سرويس ماموران تازه اي را كه فارسي مي دانستند در لباس روزنامه نگار، كارمند سفارت و يا استاد و محقق به ايران گسيل داشت كه يكي از آنها بانو لامتون Lambton بود.
بررسي هاي اين ماموران و تماس آنها با مقامات محلي در حوزه هاي نفتي باعث شد كه در يك مورد، دولت انگلستان تصميم به اعزام نيرو جهت تصرف مناطق نفت خيز ايران بگيرد، ولي از مداخله شوروي براساس قرارداد 1921 تهران و مسكو هراس داشت و در اين زمينه با دولت آمريكا كه در "كره" درگير جنگ بود به مشورت پرداخت كه رئيس جمهوري آمريكا زمان و مكان را براي اين حمله مناسب و منطقي ندانست و گفت كه روسها جبهه تازه اي خواهند گشود كه مسير تاريخ را عوض خواهد كرد. به علاوه، كنترل (ره گيري) مخابرات واحدهاي ارتش ايران توسط ناو انگليسي Urius نشان داد كه در صورت حمله نظامي، مقاومت ارتش ايران شديد خواهد بود و صدها هزار ناسيوناليست داوطلب به صفوف ارتش خواهند پيوست و اگر آبادان هم تصرف شود نگهداري آن دشوار خواهد بود.
از آن پس، كار اينتليجنس سرويس شده بود ترسانيدن آمريكائيان از كمونيست شدن ايران با اين استدلال كه دكتر مصدق دست به اصلاحات اجتماعي خواهد زد و مردم با سوسياليسم خواهند شد و بسياري از آنها از آن راه خواهند رفت و بالاخره ايران، "ايرانستان"! آشنا خواهد شد و از سوي ديگر به آمريكائيان نويد مي دادند كه در صورت حل مسئله نفت، چهل درصد آن را به شركتهاي آمريكايي خواهند داد. هدف انگليسي ها آن بود كه اگر حادثه اي رخ دهد آمريكا را در برابر شوروي قرار دهند كه فقط آن دو دولت قادر به معارضه هم بودند.
اينتليجنس سرويس از دوستان شاه نيز غافل نبود از جمله پرون Perron و شاپور پورتر كه تابعيت ايران و هند – هر دو – را داشت. ماموران سرويس جاسوسي انگلستان حتي پي برده بودند كه شاه با زني از خانواده "د" رفاقت دارد. آنها براي برانداختن حكومت مصدق به گردآوري افراد پرداختند كه دو برادر "رشيديان" از آن جمله بودند. به نوشته مولف، ماموران انگليسي به اين دو برادر هرماه ده هزار ليره استرلينگ (در آن زمان هر ليره مساوي با چهار دلار آمريكا بود) مي دادند و كار آنها در آغاز جمع آوري "راي" براي مخالفان دكتر مصدق در انتخابات بود تا از اكثريت نيافتند. همچنين اين ماموران فرزندان اين دو برادر را به لندن برده بودند تا درس بخوانند و هر گونه وعده به آنها مي دادند. اين زمان، ايامي بود كه انگليسي ها به هر كس كه قادر بود اقدامي بر ضد دكتر مصدق كند پول مي دادند از جمله تيمور بختيار كه با ثريا زن وقت شاه بستگي خانوادگي داشت. غافل از اين كه آمريكائيها هم به خانهاي قشقايي پول و وعده مي دادند!.
بالاخره پليس دكتر مصدق خانه ريچارد سدان Seddon يكي از مقامات نفتي انگلستان در تهران را مورد بازرسي قرارداد و اسناد متعدد از رشوه دادنها و توطئه ها را به دست آورد كه به "پرونده سدان" معروف شده است.
ماموران مخفي آمريكا كه در طول اين مدت بيكار نبودند هدفهاي خود را كه گاهي با هدفهاي انگليسي ها موازي بود دنبال مي كردند. هدف اصلي آمريكا اين بود كه جاي انگلستان را در ايران بگيرد و در آن زمان برايش مبارزه با كمونيسم بر منافع نفت مي چربيد.
مولف كتاب ضمن بر شمردن اسامي جاسوسان آمريكا و انگلستان در ايران نوشته است پس از قطع روابط ايران و انگلستان، ماموران آمريكا فعالتر شدند و ابتكار عمل را به دست گرفتند.
كناره گيري قوام السطنه پس از چند روز حكومت بر اثر فشار و تظاهرات بي سابقه و خونين مردم، به آمريكا و انگلستان فهماند كه خاتمه دادن به حكومت مصدق كار آساني نيست و اگر بر ضد جان او هم سو قصد شود ايران غرق در آتش و خون خواهد شد. كودتاي نظامي راه حل تشخيص داده شد و به موازات آن تبليغات ضد مصدق، كه ايران را با سياستهاي خود ويران ساخته و ... شروع شد و براي اين منظور حتي سيد ضياء طباطبايي را از فلسطين به تهران آوردند. ژنرال زاهدي كه بعدا نخست وزير دولت كودتا شد از سوي ماموران انگليسي به آمريكائي ها معرفي شد. انگليسي ها در دوران جنگ جهاني دوم زاهدي را كه يك افسر معمولي در اصفهان بود زيان آور تشخيص داده بودند و او را به فلسطين تبعيد كرده بودند!
ماموران آمريكايي ضمن جلب ژنرالهاي ناراضي از مصدق، بانكداران ايران از جمله ابتهاج و دكتر محمد نصيري و جمعي از سياسيون را به سوي خود كشانيدند. به گونه اي كه سران بانك ملي آنها را از جزئيات وضعيت مالي دولت كه به علت محاصره اقتصادي و قطع درآمد نفت خوب نبود آگاه مي كردند. لغو نظام سلطنتي در مصر و روي كار آمدن افسران آزاده و ظهور ناسيوناليسم عرب كه المثناي ايران بود غرب را بر آن داشت پيش از آن كه افكار مصدق جهانگير شود و به ملل ديگر سرايت كند به حكومت او پايان دهد.
در پي قطع رابطه ايران با انگلستان، اينتليجنس سرويس از قبرس با عوامل خود در ايران ارتباط داشت. ورود محققان و روزنامه نگاران و نمايندگان شركتهاي واقعي يا دروغين آمريكايي به ايران چند برابر شد و همه آنها، نتيجه بررسيهاي خود را به "سيا" گزارش مي كردند. ايرانيان ضد مصدق كه در عين حال به آمريكا نزديك بودند تشويق به دريافت پروانه نشريه مي شدند تا با مقالات خود مردم را از اطراف دكتر مصدق پراكنده سازند و نسبت به او مايوس كنند. با وجود اين، ترومن در دست زدن به كودتا بر ضد دكتر مصدق ترديد داشت كه ژنرال آيزنهاور در ژانويه 1953 روي كار آمد و تصميم به اجراي نقشه كودتا گرفت. مرگ ناگهاني استالين سد بزرگي را از سر راه برداشت. انگليسي ها عوامل خود از جمله دو برادر رشيديان را در اختيار آمريكائيان قرار دادند. شاه نيز كه اختياراتش توسط دكتر مصدق محدود شده بود آماده قبول هر پيشنهادي بود. "كرميت روزولت" رئيس ماموران سيا در خاورميانه يك رشته مذاكرات طولاني را با سران اينتليجنس سرويس درباره ساقط كردن حكومت دكتر مصدق برگزار كرد اواخر فوريه سال 1953 (ماجراي 9 اسفند 53 مقابل كاخ شاه) دست به يك آزمايش كوچك در تهران زده شد تا توان مقابله نظامي دكتر مصدق ارزيابي شود و سپس به ايجاد چند گروه از جمله كميته نجات وطن، اتحاد ميهن پرستان و ... اقدام شد. گيلانشاه فرمانده نيروي هوائي، نصيري فرمانده گارد شاه، تيمور بختيار فرمانده پادگان كرمانشاه، يك افسر ژاندارم به نام "اردوبادي"، غلامرضا اويسي فرمانده گردان تانك، محمد خواجه نوري و ... بر اثر ترغيب و وعده هاي ماموران آمريكا به جمع ناراضيان از حكومت مصدق كه ماموران جاسوسي انگلستان معرفي كرده بودند پيوستند. عمليات از 25 ژوئن آغاز شد. در كره جنگ در حال فروكش كردن بود و آمريكا ماموراني را از آن كشور به ايران فرستاده بود. شاه عمدتا به تقاضاي آمريكا فرمان عزل دكتر مصدق را محرمانه صادر و زاهدي را نخست وزير كرد، ولي دكتر مصدق فرمان را مغاير قانوني اساسي خواند و رد كرد زيرا طبق قانون اساسي آن زمان، مجلس بايد فردي را به عنوان نخست وزير به شاه پيشنهاد مي كرد نه اين كه شاه، خود نخست وزير برگزيند. اين اقدام شاه يك كودتا تلقي شد. شاه از ترس و نيز به توصيه ماموران آمريكائي از كشور فرار كرد. مردم به خيابانها ريختند و خواهان جمهوري شدند و غرب بر آنها عنوان كمونيست گذارد. در يك روز هشت روزنامه ضد مصدق كه پروانه آنها قبلا صادر شده بود دست به انتشار زدند. دكتر مصدق ظاهرا به تقاضاي سفير آمريكا ادامه تظاهرات را ممنوع كرد و همين امر باعث شد كه نظاميان ناراضي از يك سوي، عربده كشان خياباني و دسته هاي اوباش كه از ماموران آمريكايي پول نقد گرفته بودند از سوي ديگر به حركت درآمدند هر جا را كه رسيدند سوزاندند و غارت كردند. مقابل خانه دكتر مصدق در خيابان كاخ با مقاومت شديد و خونين افراد گارد وي رو به رو شدند ولي پايداري طولي نكشيد. زاهدي كه در تانك مخفي شده بود به راديو (بيسيم – مجاور پل سيدخندان) رفت و فرمان نخست وزيري خود را قرائت كرد. با اين كودتا ايران عملا زير سلطه آمريكا قرار گرفت و تا سال 1979 يكي از جبهه هاي جنگ سرد دو ابر قدرت بود.
http://www.iranianshistoryonthisday.com/farsi.asp

Friday, August 06, 2010


جنتی بروایت تاریخ تبری!!


واینهم طنز مربوطه از بلاگ
http://rahai6.blogspot.com/2010/08/blog-post_3442.html







Sunday, May 23, 2010

مردم
با چهره های غاصبان ارا مردم و امران قتل جوانان
و پرده پوشان اثار جرایم زندان کهریزک و مزدوران حرفه ای
ودر یک کلام با دشمنان قسم خورده ملت مظلوم وطنمان ایران اشنا شوید


همزمان با سالگشت فاجعه ۲۲ خرداد و پیامدهای ننگین و ضد مردمی رژیم مفسد جمهوری اسلامی برهبری مصباح یزدی و پیشکارش احمدی نژاد در زمان خلافت شاه سلطان حسین ثانی علی خامنه ای رذل ترین عوامل حکومت ننگین برهبری ملیجک دربار حداد عادل و اخوند خودفروشی بنام حسینی همه لیچارگویان و چاقو کشان قلم بدستشان را که در لوث قیام به حق ملت ستم دیده و وارونه جلوه دادن ان به خیانت و تبدیل ان به فتنه کوشا بوده اند در مجلسی که باید پشتیبان ملت و حقوق مردم باشد جمع میکنند واز قلم فروشان خائن باصطلاح تجلیل میکنند اما چه جای تعجب است از رژیمی که از قاتل شاهپور بختیار چون یک قهرمان استقبال میکند اگربه تجلیل فواحش شهر نوی ثانییش نپردازد. در این میان باید به غرب نهیب زد و به انان گفت که فریب اشک تمساح یزدی و عوامل جانی سپاه پاسداران را نخورند و برای یکبارهم که شده امریکا بداند که دشمن اصلی و اذلی همه ملتهای در بند خاور میانه انگلستان است واین انگلستان است که با همدستی روسهای سفید در پی احیای سیطره سیاه خود برتمامی مناطق خاورمیانه از طریق بکار گیری اهرم اسلام و عوامل متحجرش برضدملتها قد علم کرده است












Thursday, February 11, 2010

حضور بسیار گستردهٔ مزدوران در خیابان - ۲۲ بهمن

Wednesday, February 10, 2010

روزگار غریبی است تحمل این فریب ۳۱ ساله که بختک وار برسر ما چنبره زده و عفریت گونه هر روز ملت را از دامی به دام دیگر میکشد و کشور را همچون کشتی بی ناخدایی دستخوش انبوه امواج متلاطم در پهنه دریای دروغهای شاخداربه قعر نابودی سوق میدهد و حالا که در اواخر دهه زجرودراستانه روز سیاه ۲۲ بهمن سینه کوبان به قهقرا روانیم وزارت باصطلاح دفاع جمهوری شمع فروشان و مداحان و رمالان سردار وحیدی مسئول وزارتخانه چاقو کشان وپیراهن سیاهان با نهایت وقاحت ودر حالیکه تمامی راههای ارتباطی مملکت با خارج را برروی مردم بسته اند و نیروهای امنیتی را همچون کفتارهای گرسنه بجان دانشجویان و استادان دانشگاها رها کرده اند طی مراسمی از یک هواپیمای کوچک دو موتوره رونمایی میکنند و انرا بعنوان نمونه ای از اعجاز نیروهای مومن وزارت دفاع در جهت خودکفایی کشوردر راستای رهایی ام القرای اسلام از سلطه فنی کفار به ملت حیران در بند ارائه میدهند
عین خبر و عکس از انتشار دروغ به ملت همیشه در صحنه وطنمان ایران از دو منبع خبری

Iran unveiled its first one-man twin-engine airplane dubbed Faez with the presence of Defense Minister Brigadier General Ahmand Vahidi on Monday. Iran also inaugurated production lines of advanced drones named Raad and Nazir.

Faez plane weighs 78 kilograms and it can tolerate 175 kilograms at most while flying. It can fly at the speed of 220 kilometers per hour.

و تیتر خبر خبرگزاری پارس از خبر خوش سردار مربوطه در استانه ۲۲ بهمن برای ملت ایران


رونمايي از هواپيماي تک سرنشين دو موتوره در صنايع هوايي و مواد تركيبي فجر


رونمايي از هواپيماي تک سرنشين دو موتوره در صنايع هوايي و مواد تركيبي فجر

نشست خبري سردار احمد وحيدي، با رسانه هاي داخلي و خارجي

رونمايي از هواپيماي تک سرنشين دو موتوره "فائز " در صنايع هوايي و مواد تركيبي فجر با حضور سردار وحيدي،وزير دفاع

سردار وحيدي وزير دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح
پس از اتمام یکروز دروغگوئی و قالب کردن یک هواپیمای تک سرنشین فابیر گلاس که احتمالا بصورت کیت از کشور دوست و برادر بلاروس خریداری شده و با هزارمن سریش به ریش ملت چسبانده عازم صرف چلوکباب کوبیده همراه با دوغ اب علی !! با سایر سرداران دزد عضو کنسرسیوم خاتم الانبیا و سردارفیروز خیک ابادی در رستوران طلایی دفاع مقدس به دوربین خیره شده اند و میپرسند
کیف کردید گوبلز و موسولینی در مکتب ما درس نخوانده بودند!

اولا چنین هواپیمایی بچه دردی میخورد زمانی که خو د خلبانش بزور دران قفس شیشه ای نشسته است و بعد اساسا کجای ساخت یک چنین اسباب بازی ربط به وزارت دفاع دارد؟
هرروزه در سرتاسر دنیا مردم در گاراژ منزلشان و یا در حیاط خلوت خانه اشان از این نوع اسباب بازیهای جورواجور میسازند و بعد با تریلی انرا به اولین فرودگاه مخروبه شهرشان میبرند و گشتی در هوا میزنند نه از تشریفات نظامی خبری است ونه از رونمایی چنین مضحکه ای! و نه از مصاحبه با خبرنگاران داخلی و خارجی اثری! اگر هیچکدام از اینها هم که میگویم واقعیت نداشت اساسا ساخت چنین هواپیمائی با چنین جثه ای چه جای اینهمه سروصدا و منم زدن دارد وقتی که کشورهای دیگر در حال برنامه ریزی برای سفرهای تفریحی به کره ماه و ساخت مجموعه های بزرگ در کره مریخ هستند
انچه که تعجب من و همگان را برانگیخته این است که تاکی میشود ملتی را اینگونه سخیفانه به بازی گرفت
عکس و گزارش مطبوعات در مورد این هواپیمای دست ساز خانگی در فرانسه و سویس

The Cri-Cri, French homebuilt ultralight aircraft



History of the most famous French Homebuilt Cri-Cri

The whole story of Cri-Cri, one of the world's most famous homebuilt aircrafts, begun in 1971, when CriCri's aircraft designer Michel Colomban started work on this tiny aircraft with two engines. His goal was to build a very small and economical plane powered by two engines, that would be capable of flying even some aerobatic maneuvers. They say, that he also wanted not to exceed his budget over 1000 USD including two engines, which was quite hard to believe even in early 70s.
Constructional time took around 1500 working hours, spread to couple of years. The plane became reality in 1973 and was given a name after Michel Comomban's daughter, who was also often called 'Cri-Cri'.

Cri-Cri's maiden flight was performed by test pilot Robert Buisson. It took place at 'Guyancourt Airport' on 19th July 1973, just stone's throw from Paris. After some pre-flight landing gear tests, Michel with Robert decided to change CriCri's current two-wheeled gear to more safe three-wheeled gear. Later on, everything was prepared for take-off. Robert gave it some gas and the aircraft smoothly accelerated to 100 km/hour just within eight seconds and took wing above runway...

اینهم فیلمی ازیکی از این کیتهای دست ساز در کشور سویس که ظاهرا با موتور ماشین چمن زنی به هوا میپرد که عوامل استکبار جهانی پیشاپیش یعنی در سال ۱۹۷۷انرا از مبتکران بعد از عنقلاب اسلامی ربوده بودند و قبل از بلای ۳۱ ساله و بدون اجازه هیئت موتلفه و نوچه نسخه پیچیده دگردیس شده ای بنام تحفه هزاره سوم به اسمانهای اروپا پرواز دادند

لینکهای مربوطه
http://www.youtube.com/watch?v=TDmnjwbJrVM
http://www.cricri.zoomshare.com/
http://www.pilotmix.com/index.php?pgid=11&lang=en&maxInfo=168
http://www.aviationtrivia.info/Cri-Cri.php
و اینهم فیلم مربوطه